یار امام زمان
 
عضو باشگاه وبلاگ نویسان راسخون بلاگ
 

چکیده

انقلاب ایران به منزله گسستن یک رشته وابستگی به جهان خارج و خلق ثروت بود.

رهایی از سلطه خارجی و تصمیم‏گیری براساس منافع خود، از شعارهای محوری مردم در زمان پیروزی انقلاب اسلامی به شمار می‏رود.

قبل از انقلاب فروش نفت به شکل خام شرایط را به گونه‏ای ایجاد کرده بود که نهادهای خارجی تصمیم گیرنده اصلی بودند. سازمان سیا با ملی شدن صنعت نفت و در خطر دیدن منافع خود سریعاً زمینه را برای سقوط حکومت دکتر مصدق فراهم کرد. اما پیروزی انقلاب باعث پیدایش یک اعتماد به نفس ملی در کشور شد که این اراده یکی از ارکان محوری توسعه اقتصادی کشور به حساب می‏آید.

هنوز زمان زیادی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که جنگ طولانی با عراق از سوی کسانی که منافع خود را درخطر دیدند، برما تحمیل شد که به دنبال آن بخش‏های مهمی از منابع کشور به هدر رفت. البته با تلاش بی‏وقفه ملت ایران این جنگ تحمیلی نیز نتوانست خدشه‏ای به توانمندی و باورهای آنها وارد سازد. بار دیگر آمریکا با تحریم‏های مختلف سعی در بی‏ثباتی اقتصاد کشور داشت اما گرما و حرارت انقلاب مانع از فشارهای خارجی شده و اثر آن را بر پیکره اقتصاد کشور کاهش داد.

در مورد دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی باید گفت: با گذشت تنها یک ربع قرن از زمان پیروزی انقلاب و با پشت سرگذاشتن شرایط و موانع مختلف و سخت، ایران امروزه در شرایطی است که در امور مختلف اقتصادی سربلند و در دنیای صنعتی امروزه، حرفی برای گفتن دارد.

سرانجام با توجه به اینکه انقلاب اسلامی ایران فرصتهای طلایی تولید ثروت را در اختیار مردم قرار داده است، چنانچه از این فرصتها به نحو مطلوب و با تدبیر شایسته استفاده شود، امید آن می‏رود که در آینده ایران در شمار کشورهای توسعه یافته قرار گیرد.

انقلاب شکوهمند اسلامی ایران دایرة‏المعارفی جامع از انقلاب‏های هدفمند و هوشمند انسانی و بشری و مجموعه‏ای توسعه‏ساز و ترکیبی از بی‏نهایت فرصت اقتصادی و استخراج ارزش افزوده از مختصات چهارگانه «عرض ، طول ، عمق و ارتفاع یا فضای» سرزمین کشورمان است. این انقلاب در حوزه اقتصادی از فرضیه خلق بی‏نهایت فرصت اقتصادی بهره برد زیربنایی‏ترین اصل برای هر گونه برنامه‏ریزی توسعه ، پیشرفت و رشد «داشتن قدرت برنامه‏ریزی و مدیریت خوداتکای منابع و عوامل توسعه و تولید» می‏باشد. متاسفانه امروزه عمده کشورهای دنیا به ویژه اکثریت کشورهای جهان سوم از اختیارات و قدرت کامل و توان مدیریتی خوداتکا و خودکفا برخوردار نیستند و نمی‏توانند سرنوشت اقتصادی و توسعه خود را تعیین کنند.

ادامه این روند ، فاصله توسعه‏یافتگی یا عقب‏ماندگی کشورهای جهان سومی یا در حال توسعه را از حالت «شکاف نسبی» به حالت «شکاف مطلق و غیرقابل ترمیم» تغییر داده است. این روند امروزه در بسیاری از اقتصادهای سیاسی به یک «فرایند» تبدیل شده است. این کشورها در بهترین و خوشبینانه‏ترین حالت اگر از قدرت قطعی اقتصادی بالاتری برخوردار باشد به دلیل پیوند یکطرفه با اقتصادهای صنعتی و چندملیتی نمی‏توانند به طور کامل ، منابع و عوامل توسعه و تولید را مدیریت کنند.

عنوان اقتصادهای درجه دوم و مدیریت غیرتوسعه‏ای و وابسته به این اقتصادها اطلاق می‏شود و در موفق‏ترین حالت می‏توانند به «توسعه مقیّد» یا «پیشرفت مقید» برسند و به حیات خلوت اقتصادی‏های درجه یک تبدیل شوند.

به همین خاطر شانس توسعه ، پیشرفت و رشد پایه در اختیار کشورهایی است که در حوزه اقتصای از خوداتکایی و اختیار کامل در مدیریت منابع و عوامل و هُنر استخراج ارزش افزوده اقتصادی برخوردار می‏باشند.

اوج ارزشمندی پیروزی انقلاب اسلامی ایران در حوزه اقتصاد به هدیه استقلال اقتصادی و واگذاری مدیریت منابع و عوامل اقتصادی در مختصات چهارگانه به ایرانیان اختصاص دارد هر چند این بخش نیز مظلوم مانده است و تا کنون به استثنای گزارشات اداری کمتر کارشناس اقتصادی یا سیاسی زحمت تحلیل و بررسی آثار، ارمغان‏ها و پیامدهای اقتصادی انقلاب اسلامی را متقبل شده است.

«هم‏سنجی» مدیریت اقتصادی و منابع تولیدی در مختصات اقتصاد فضای کشورمان به کشورهای منطقه و در حال توسعه نشان می‏دهد که خوشبختانه ایران با پیروزی انقلاب اسلامی از قویترین و اثربخش‏ترین استقلال اقتصادی برخوردار شد. مقایسه با موضوع ملی شدن صنعت نفت در تاریخ اقتصاد سیاسی ایران این حقیقت را ثابت می‏کند.

در ملی شدن صنعت نفت که به هر حال جایگاه خود را در تاریخ اقتصاد سیاسی ایران تثبیت کرده است ، فقط قدرت ظاهری بهره‏برداری از منابع نفتی در اختیار کشورمان قرار گرفت.

البته متأسفانه این رویداد تاریخی نیز به درستی تحلیل و ریشه‏یابی نشد و در مواردی مورد سوءاستفاده قرار گرفت و تحلیل ابزاری شد.

با مقایسه وهم دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی ایران با ملی شدن صنعت نفت ، این فرضیه ثابت می‏شود که انقلاب اسلامی در حوزه اقتصادی «بی‏نهایت فرصت ثروت‏سازی» را برای ملت ایران به ارمغان آورد که در زمینه‏های سخت‏افزاری و نرم‏افزاری قابل تحلیل است اما این دستاوردها به هیچ‏وجه تاکنون به درستی و به دقت تحلیل نشده است.

از واقعیت‏ها می‏توان غفلت کرد ولی نمی‏توان آنها را حذف کرد و غفلت ما دلیل نبود این واقعیت‏ها نیست. با این واقعیت‏ها می‏توان راه توسعه را یافت و به پیشرفت ، رشد و بالندگی رسید.

با ملی شدن صنعت نفت فروش آن در صورت استخراج در اختیار دولت قرار گرفت اما با پیروزی انقلاب اسلامی شکوهمند ایران ، تمامیت اقتصاد سیاسی کشور در واقع ملی شد.

به همین خاطر می‏توان فرضیه «خلق بی‏نهایت فرصت اقتصادی» را در پرتو پیروزی انقلاب اسلامی ایران ثابت کرد.

این فرصت‏ها در مختصات هندسی چهارگانه «طول ، عرض ، عمق و فضا» در بخش‏های صنعتی و کشاورزی و خدماتی و در دو بعد سخت‏افزاری (فیزیکی) و نرم‏افزاری (انسانی و علمی) و همچنین مدیریت و قدرت تصمیم‏سازی قابل و شایسته ارزیابی ، تحلیل ، نتیجه‏گیری ، تئوری‏سازی و برنامه‏سازی است و با احتساب هر مورد به تعداد زیادی از زیربخش‏های اقتصادی ، فرضیه بی‏نهایت فرصت اقتصادی قابل تبیین است.

مقایسه اقتصاد سیاسی ایران با اقتصاد سیاسی ونزوئلا در حوزه نفت و برخوردهای امریکا با این کشور نشان می‏دهد که دولت هوگوچاوز به دلیل تاکید بر استقلال نسبی ضعیفی در مدیریت منابع نفتی و سیاستگذاری اقتصادی نمی‏تواند موفق باشد و تحت سیطره غیرمستقیم واشنگتن قرار دارد اما اقتصاد سیاسی ایران نه فقط از این سیطره نجات یافت بلکه با تأکید بر حرکت و نهضت هوشمند و هدفمند شهروندان خود ، عالی‏ترین سطح استقلال اقتصادی را بهره می‏برد و خوشبختانه این نعمت بی‏نهایت فرصت توسعه و پیشرفت را هم برای شهروندان و هم برای اقتصاد سیاسی ایران فراهم کرده است.

اما آیا داشتن فرصت دلیل بر توسعه است؟

پایه‏ریزی اقتصاد مبنی بر قوانین اسلام یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی است. در رژیم گذشته از آن جا که اعتقاد جدی به اسلام و قوانین و مقررات شرعی وجود نداشت. لذا در قلمرو حوزه اقتصادی نیز همانند سایر حوزه‏های سیاست‏ها و جهت‏گیری‏ها و قواعد و مقررات آن خارج از ضوابط شرعی و اسلامی بود. اصولاً رژیم طاغوت در حوزه‏های اقتصادی برای دین ، نقش و جایگاهی قایل نبود. اما حضرت امام خمینی(ره) همیشه با ردّ مکاتب اقتصادی غیراسلامی به ویژه دو مکتب برجسته سرمایه‏داری و کمونیستی ، بر حاکمیت بخشیدن به اقتصاد مبتنی بر اسلام تأکید می‏کردند. که خوشبختانه امروزه در موارد متعددی تحقق یافته است.

حمایت از اقشار محروم و مستضعف جامعه ، مقابله با فساد مالی و اقتصادی و  حمایت از تولیدات داخلی از رویکردهای هوشمند و هدفمند اقتصاد ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی است به داشتن فرصت و امکانات ، زیربنایی‏ترین و اساسی‏ترین نیاز پیشرفت و توسعه و آغاز تحول درفرایندها و روندهای اقتصادی ، ثروت‏سازی و استخراج ارزش افزوده اقتصادی است.

در صورت خلق فرصت‏های پایدار ، قدرت برنامه‏ریزی و مدیریت ثروت‏سازی افزایش می‏یابد و هدفگذاری برنامه‏های توسعه مختلف‏المدت با اطمینان و اعتماد همراه خواهد شد.

نتایج و دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه اقتصادی و عمرانی نشان می‏دهد که در مواردی بیش از 25 برابر پیشرفت حاصل شده است محرومیت‏زدایی از مناطق روستایی در اولویت قرار گرفته و در حوزه کشاورزی میزان تولید محصولات کشاورزی تا بیش از 70 میلیون تن رسیده است که تا 200 میلیون تن نیز قابل افزایش است. تولیدات محصولات باغی از 9،4 میلیون تن در سال 1360 به 2،13 میلیون تن رسیده است. در 10 سال آینده میزان تولید محصولات باقی به 20 میلیون تن خواهد رسید.

در حوزه صنعت و معدن نیز اول قدرت مدیریت و برنامه‏ریزی برای «استخراج و فراوری، اکتشاف منابع جدید در اختیار ایرانی‏ها قرار گرفت و کشورمان امروزه صاحب استراتژی توسعه صنعتی شده است. صنعت کشور از ویژگی مونتاژ یکجانبه رها شد و امروزه در خیلی از صنایع به ویژه صنایع هوا و فضا، خودرو ، فولاد، مصالح ساختمانی ، سدسازی صنایع دارای فناوری بالا، نفت ، گاز، پتروشیمی ، کشاورزی ، کشتی‏سازی ، از توان و قدرت جاذبه خوبی برخوردار است.در زمینه ارتباطات ، زیربناهای مخابراتی موردنیاز تا 10 سال آینده از هم اکنون ایجاد شده است. گسترش دانشگاه‏ها و افزایش ضریب فارغ‏التحصیلی شهروندان ایرانی از دانشگاه‏ها اعتماد به نفس ملی و امکانات بالقوه و بالفعل را در اختیار اقتصاد سیاسی کشورمان قرار داده شد. امروزه با قاطعیت می‏توان گفت که اقتصاد ایران در مرحله خیز و رسیدن به درجات  بالاتری از توسعه یافتگی اقتصادی قرار دارد.

پیمایش سرزمینی اقتصاد ایران نشان می‏دهد که بازارهای پنجگانه اقتصاد کشورمان شامل «پول ، سرمایه ، کالا کار، رسانه» از ظرفیت‏های بسیار گسترده‏ای برای رشد ، بالندگی و پیشرفت برخوردار هستند.

در بازار کار که در سالهای اخیر به اعتقاد عده‏ای از کارشناسان در وضع بحرانی قرار دارد و از سال آینده جدی خواهد شد، به راحتی می‏توان از فرضیه امکان ایجاد ده میلیون فرصت شغلی در کوتاه مدت دفاع کرد.

به راستی اگر هر قطره آب ، هر وجب خاک ، هر واحد فضا و هر لحظه زمان و هر فرد نیروی انسانی که فرصت برای پیشرفت و استخراج ثروت و ثروتمندی شهروندان هستند به خوبی استفاده شود آیا فرضیه ده میلیون فرصت شغلی موضوعی عجیبی خواهد بود؟

در بازار پول و سرمایه کشور با پیروزی انقلاب اسلامی ، مناسبات این دو بازار دگرگون و بر اساس آموزه‏ها و الگوهای نظام بانکداری اسلامی و قانون بانکداری غیر رسوبی متحول شد.

اگر این قانون به‏طور کامل اجرایی شود بدون شک ایران از قویترین و هدفمندترین بازار پول و سرمایه برخوردار خواهد شد و در این صورت «اشتغال کامل»، بالای 98 درصد نیروی فعال به یک اصل پایدار و ثابت تبدیل می‏شود.

برای اینکه با حذف نرخ بهره ، رفتار بانکها و بازار پول نیز براساس نرخ سود و ریسک سرمایه‏گذاری تنظیم خواهد شد و بازار پول در خدمات بازار سرمایه خواهد بود. البته این مسئله را باید توجه داشت در هیچ اقتصادی داشتن فرصت و امکانات و معادل توسعه یافتگی نیست بلکه احتمال موفقیت و ابزار پیشرفت فراهم می‏کند.

بنابراین توقع تحقق توسعه یکپارچه اقتصادی با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در ابتدای پیروزی این نهضت غیرمنطقی است اما انتظار تلاش هدفمند و هوشمند هم امری اقتصادی و منطقی و هم حق شهروندان ایرانی است.

اقتصاد سیاسی ایران 8 سال دفاع مقدس و غیرتمند را پشت سر گذاشته و با کمال افتخار هزینه آن را تامین کرده است و سپس از 5،1 دهه سازندگی و نوسازی نرم‏افزاری و سخت‏افزایی، امکان «خیر اقتصادی» و ورود به مرحله نوین فرایند توسعه  یافتگی را فراهم کرده است.

بی‏تردید با این امکان و خیز اقتصادی می‏توان «استقلال تمامیت اقتصادی ایران» را به «تمامیت مزیت اقتصادی» تبدیل کرد و این حق شهروندان ایرانی است که از مسؤلان اقتصاد سیاسی کشوری تحقق آن را طلب کنند.

بی‏نهایت فرصت اقتصادی ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی شکوهمند ایران امروزه نیاز به حفاظت و حراست دارد.و باید در ربع قرن دوم حیات طیبه انقلاب اسلامی، «بی‏نهایت فرصت اقتصادی» به «بی‏نهایت مزیت اقتصادی» تبدیل شود.

برای تحقق این آرمان و تبدیل این فرصت‏ها به واقعیت‏های اقتصادی بازارهای اقتصادی چهارگانه «پول و سرمایه ، کار و کالا» باید وارد فزایند توسعه هوشمند و هدفمند شوند و به بازاری توسعه یافته تبدیل گردند و این اهداف ، قابل تحقق است. اما چه باید کرد؟ بازارهای اقتصادی کار، کالا، پول و سرمایه براساس تقسیم کار وظایف تخصصی شکل گرفته‏اند و هر کدام وظایف سیاست‏های کالاها ، خدمات معین، مکمل و مشخص را تهیه و عرضه می‏کنند.

سرنوشت توسعه اقتصادی ایران و تبدیل فرصت‏های اقتصادی انقلاب به مزیت‏های اقتصادی در فرایندهای جهانی به توسعه هوشمند طبیعی (به چهار هوش مصنوعی) بازارهای چهارگانه وابسته است و امروزه با گسترش تبلیغات و نقش رسانه‏ها در تحولات اقتصادی، اقتصاد رسانه‏ها نیز در تحولات و توسعه اقتصادی نقش ایفا می‏کند و باید به توسعه اقتصاد رسانه‏ها نیز توجه کرد.

بازار کار:

بازار کار ایران شامل طرف‏های عرضه و تقاضای خدمات نیروی انسانی فعال و جویای کار است.

اگر همه فرصت‏های اقتصادی کشور در قسمت‏های (نفت و گاز و معادن) کشاورزی ، صنعتی ، خدماتی فضایی، در سراسر کشور به طور آزمایشی مورد توجه و برنامه‏ریزی قرار گیرد و بازار کار اقتصاد کشور فعال و هوشمند تحول یابد ، پیش از ده میلیون فرصت شغلی قابل استخراج است.امروزه به راحتی می‏توان از فرضیه تقاضای نامحدود نیروی کاری در اقتصاد ایران بحث کرد.تحقق این اهداف و فرضیه‏ها وظیفه بازار کار کشور است. البته بازار کار کشور به خاطر مشکلات ساختار جوان جمعیت کشور و واردات افسار گسیخته در حال حاضر، با معضلاتی روبروست اما با این فرصت‏ها و خلق مزیت‏ها می‏توان به راحتی این مشکلات را به نعمت‏ها تبدیل کرد.

بازار پول

باتصویب قانون بانکداری بدون ربا بازار پول کشور با انقلاب بانکی و پولی همراه شد. با حذف نرخ بهره، نظام بانکی کشور به اقتصادی‏ترین بازار تبدیل شده است.بازار پول کشور باید علاوه بر متنوع کردن کالاها و خدمات پولی هزینه خرید این خدمات و کالاها را نیز کاهش دهد تا با فراهم کردن هوشمند نقدینگی بخشهای تولیدی به رشد توسعه اقتصادی کشور کمک کند استقلال نسبی بانک مرکزی، مدیریت جامع بازار پول و تشکل‏های پولی و اعتباری غیردولتی ، صندوق‏های قرض‏الحسنه و غیره، تفکیک بازار پول و سرمایه ، کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی ، گسترش بانکداری الکترونیکی از مواردی است که به پیشرفت بازار پول کشور کمک می‏کند.

بازار سرمایه

بازار سرمایه یا بورس بازاری است که براساس نرخ سود مورد انتظار سرمایه‏گذاری‏ها و طرح‏های اقتصادی فعالیت رفتار می‏کند. بازار سرمایه در رقابت مکمل با بازار پول و توسعه تولیدات را هدف‏گیری می‏کند و شاخص توسعه کارایی بازار سرمایه با شاخص رشد و توسعه فعالیت‏های سرمایه‏گذاری و تولیدی ارتباط و همبستگی مستقیم دارد. گسترش تنوع کمی و کیفی کالا و خدمات سرمایه‏ای و مالی ، توسعه جغرافیایی بازار بورس و تفکیک نظام مدیریتی و نظارتی بازار سرمایه از بازار پول و استقلال بازار پول و سرمایه از طرح‏های مهم برای توسعه هدفمند و هوشمند بازار سرمایه است.

بازار کالا

بازار کالا و خدمات شامل طرفهای عرضه و تقاضای محصول است. این بازار به دلیل 8 سال جنگ تحمیلی و تحریم‏های اقتصادی تاکنون نتوانسته است از ظرفیت‏های خود بهره‏برداری کند. و تاکنون گرفتار نرخ تورم دو رقمی و نرخ رشد پایین بوده است.اما اگر رشد تولید بر رشد نقدینگی پیشی بگیرد نرخ تورم را می‏توان حتی منفی کرد.

اگر بازارهای کالا ، پول و سرمایه در خدمات توسعه اقتصادی و تولید باشند بدون شک با رشد دو رقمی تولید ملی و داخلی ، نرخ تورم کاهش می‏یابد با هدفمند شدن بازار کالا متناسب با زمان و مکان عرضه کالاها و خدمات و تقاضای آنها، تولیدات اقتصادی نیز هدفمند خواهد شد و بستر برای تولید مزیت محور و جهان تراز ایجاد می‏شود.

کارایی ، هوشمندی و هدفمندی ، بازارهای پول ، سرمایه ، کالا و کار مقدمه و پیش‏نیاز تبدیل بی‏نهایت فرصت اقتصادی انقلاب «بی‏نهایت خلق مزیت اقتصادی» در ربع قرن دوم انقلاب ، برنامه چهارم و چشم‏انداز 20 ساله است.

برخی منابع مورد استفاده:

1. ملکب، بهنام. اقتصاد سیاسی ایران، انتشارات نورعلم و قانون، 1382.

2. گزارش اقتصادی سالهای مختلف، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران.

3. بررسی عملکرد اقتصادی بخشهای صنعتی، کشاورزی و خدماتی سازمان مدیریت و برنامه‏ریزی سالهای مختلف

4. بررسی عملکرد دولت سازندگی، سازمان مدیریت و برنامه‏ریزی، شمس‏الدین حسینی و دکتر میرزاد، 1378.

5 . عملکرد سال نهضت خدمت رسانی منتشر شده از سوی سازمانهای مختلف در سال 1382.

6. سالنامه آماری مرکز آمار ایران 1381.

7. اخبار و برنامه‏های دریافتی از خبرگزاریها، رسانه‏های دیداری و شنیداری به مناسبت بیست و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، بهمن 1382.

 بررسي جايگاه تبليغات ( رسانه اي و فردي)در اقتصاد سرمايه داري و مقايسه آن با مباني فكري اقتصادي اسلامي.





، 
 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

گردونه هزار نقش پر فریب

 

 


 

یك روز پركار را در خانه، محل تحصیل و یا محل كار سپری كرده اید و اینك در منزل پای تلویزیون ( رسانه ملی) نشسته و منتظر شروع برنامه مورد علاقه خود هستید. تبلیغات و آگهی های بازرگانی طولانی را به اجبار تحمل می كنید و به یاد می آورید كه زمانی می گفتند " آگهی ، آگاهی است"  ولی اكنون هر چه بیشتر در این آگهی ها به دنبال آگاهی می گردید كمتر می یابید. محصولات مصرفی با آهنگ های شاد و شعرهای  بازاری كه هر روز خراش گوشتان است با سرعت در این تصویرها جابه جا می شوند ولی محتوا همان است كه بود ، از همه اسف انگیزتر استفاده ابزاری از كودكان در این گونه آگهی هاست. از كودكان در تبلیغ محصولات كاملاً مصرفی كه هیچگونه ارتباط سالمی با تغذیه، پوشاك و یا آموزش آنان ندارد استفاده می شود ؛ در غرب زنان ابزار تبلیغات هستند و در كشور ما كودكان. و آنچه مزید بر این آزار و دلزدگی می شود استفاده بیمارگونه تهیه كنندگان و كارگردانان این آگهی ها از بعضی كودكان با شكل و شمایل خاص است. بلی! اصل بر زیبایی، جذابیت و یا حتی خوش زبانی كودكان نیست ، كافی است كه كودك موهایی بور و چشمانی رنگین( سبز ، آبی ،...) داشته  باشد تا همواره نمای نزدیك (close Up) چهره او بر صفحه تلویزیون آزاردهنده چشم، روح و ذهن بیننده گردد.

در این نوشتار سعی داریم با بررسی اصول صنعت تبلیغ ، به نقد روند تبلیغ و پیام های بازرگانی در صدا و سیما پرداخته و سپس میزان هم نوایی این تبلیغات را با فرهنگ ایرانی- اسلامی، بررسی كنیم.

دنیای امروز را بدون تبلیغات در نظر آورید؟ مصرف به شدت كاهش می یابد، فروشگاهها خلوت و خالی می شود و چرخ های اقتصاد و تجارت و حتی سیاست و فرهنگ از حركت باز می ایستد. بدون تبلیغات تولید كننده در دنیای متكثر امروز قادر به فروش محصول خود نیست. تبلیغات در بیننده ایجاد نیاز می كند و تقاضای بیشتر، عرضه فراوانتر و سود بیشتری را برای تولید كننده در بر خواهد داشت." در تجارت ، تبلیغات به یك تجارت بزرگ تبدیل شده است... و خود در جهان امروز به صورت یك تجارت درآمده است"(1) به عبارتی تبلیغات در اقتصاد امروز تجارتی پرسود در درون اقتصاد و بازرگانی است، شاهدی بر این مدعا: " درآمد سالانه یك آژانس تبلیغاتی در امریكا در سال 2001 معادل بودجه 2 سال ایران بوده است"(2)

اهمیت تبلیغات چنان است كه بدون آن بسیاری از صنایع فلج شده، رو به ورشكستگی خواهند نهاد. " تبلیغات بازرگانی وسیله تسریع حركت كالاها و خدمات از نقطه تولید به نقطه مصرف است و فروش جمعی نامیده شده است"(3)

میزان موفقیت یك پیام بازرگانی با میزان تاثیر آن بر افكار عمومی رابطه مستقیم دارد و تبلیغ كنندگان می كوشند در دامنه وسیعی از وسایل ارتباط جمعی ذهن مشتریان احتمالی را با پیام های خود انباشته سازند. وسایل ارتباط جمعی كه در این زمینه مورد استفاده قرار می گیرد شامل:

" ( رسانه های ) شنیداری( عمدتاً رادیو) تصویری( عمدتاً تلویزیون) به همراه كامپیوتر، ویدئو، ماهواره و اینترنت و سینما، نوشتاری( عمدتاً روزنامه، مجله، نشریه) و رسانه های محیطی(4) " مانند تابلوهای تبلیغی بزرگراه ها و معابر، هستند.

در كشور ما تبلیغات از طریق كامپیوتر، ماهواره و اینترنت گسترش چندانی ندارد و تبلیغات منحصر به چهار گروه وسایل ارتباط جمعی شنیداری( رادیو) تصویری( تلویزیون) و نوشتاری ( روزنامه ها و نشریات) و رسانه های محیطی است. این مقاله بنا ندارد  به گروه سوم بپردازد. و تبلیغاتی هم كه از رادیو شنیده می شود تنها صدای تبلیغاتی است كه روزانه از تلویزیون پخش می شود و رادیو به عنوان یك رسانه صرفاً شنیداری تبلیغات منحصر به خود را دارا نیست. تنها می ماند. پیام های بازرگانی تلویزیون:" تلویزیون یكی از منابع مهم جذب و تولید آگهی های تجاری در ایران بوده است.این رسانه به جهت فراگیری توده ای میلیونی ازنظر آگهی دهندگان بهترین و مهمترین جای و مكان برای تبلیغ محسوب شده است... هر تصویری كه به عنوان آگهی از تلویزیون پخش شود، تلفیقی از هنر، علم، تكنولوژی، تاریخ و صنعت را به بینندگان میلیونی خود انتقال می دهد"(5)

هم اینك تلویزیون به دوردست ترین شهرهای كشور و در روستاها راه یافته است و دامنه نفوذ آن به راستی تمام جمعیت ایران را در برمی گیرد ، ولی آیا به راستی تمام فرهنگ این ملت گسترده و چند قومیتی را هم پوشش می دهد؟!

یك تبلیغ خوب كه بتواند مخاطبان را در سطحی چنین گسترده تحت نفوذ داشته باشد از اجزاء زیر تشكیل یافته است:" پیام رسان یا منبع پیام، خودپیام، زمینه ارائه پیام، پیام گیران یا مخاطبان... هر یك از این چهار ركن باید خصوصیات و ویژگی هایی داشته باشند تا كار تبلیغات با موفقیت همراه باشد."(6)

همگی ما در زمره پیام گیران یا مخاطبان پیام های بازرگانی هستیم و نظرخواهی از  مخاطبان و بررسی آگهی های منتخب آنان تنها راه تشخیص موفقیت یك پیام بازرگانی است. " نخستین و مهمترین قدم آن است كه معین كنیم چه كسانی می توانند مشتریان احتمالی باشند( باید) مشخصات روانی، اجتماعی، وضع مادی( درآمد، شغل و دارایی) موقعیت سیاسی و اجتماعی و اعتقادات مذهبی و محل سكونت آنان را دریابیم تا بتوانیم آگهی موثر در آنها تهیه نمائیم."(7)

از آنچه گفته شد برمی آید كه در ساخت یك پیام بازرگانی بررسی جامعه شناختی، روان شناختی، سلایق، علایق و ویژگی های ملی، مذهبی، اخلاقی و اعتقادی پیام گیرنده از سوی پیام رسان یا موسسات تبلیغاتی الزامی است. ولی متاسفانه با نیم نگاهی بر آگهی های بازرگانی تلویزیون فقر این مسئله به شدت حس می شود.

" علم و هنر در تبلیغات ایران تحت تاثیر شیوه های رایج دلالی و واسطه گری حاكم در اقتصاد ایران است؛ تحقیقات در تبلیغات ایران به نمره صفر رسیده است."(8)

تبلیغات موادمصرفی مانندAVE،Softlan، چی پلت یاCheaplet( آیا شما می دانید معنی این واژه چیست اگر یافتید به ما هم اطلاع دهید) را در كنار تبلیغات موادمصرفی دیگری نظیر پفك ، چیپس ، نوشابه و چیچك و ...كه توسط كودكان مو بور، رنگین چشم ، تبلیغ می شود قرار دهید، و در كنار این دو به قوانین و دستورالعمل های تبلیغ در صدا و سیما نظری بیافكنید:

- قانون ممنوعیت به كارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه(9) ( نمی دانستیم كهsoft فارسی تر واژه نرم است).

- پوشش و آرایش شخصیت های مورد استفاده در آگهی باید متناسب با عرف جامعه بوده و با موقعیت سنی و اجتماعی آنها متناسب باشد.(10)( همه كودكان سرزمین من موهای بور دارند؟؟! ).

- استفاده از شیوه ها، الگوها و مظاهرمبتذل فرهنگ بیگانه در تبلیغات ممنوع است.(11)

- تبلیغات باید بر سنن ملی متكی باشد.(12)

چرا تولید كنندگان یك محصول و مبلغین آن ، برای تبلیغ از یك كودك چشم بادامی تركمن یا بلوچ و یا كودكی با نژاد غالب ایرانی استفاده نمی كنند. آیا این كودكان ایرانی نیستند ؟ . چرا در پیام های بازرگانی به جای متمركز كردن دوربین  بر چهره دختركی با چشم های بسیار برجسته سبز رنگ( و فاقد زیبایی متعارف و معمول) از كودكی با پوست گندمگون و چشمان قهوه ای و یا مشكی استفاده نمی كنند كه معرف 99% كودكان جامعه ماست.  چنین می نماید كه تهیه كنندگان اینگونه آگهی های تبلیغاتی این پیام ها را برای پخش در تلویزیون های اروپا و امریكا تولید كرده اند. اینان با برجسته كردن این ویژگی ها چه هدفی را دنبال می كنند ؟ و یا خود مورد اصابت كدامین  تیر زهرآلود قرار گرفته اند  كه اینچنین از ویژگی های ملی خود گریزانند؟ . از اینروست كه :" فقدان قوانین مدون و مترقی در تبلیغات ، فرهنگ ملی را تحت تاثیر تبلیغات منفی بین المللی قرار می دهد" .(13)

به زعم نگارنده اینها نشانه هایی از بیماری مزمن از خود بیگانگی در كشور ماست كه سبب شده عده ای آنچه را كه خود داریم زشت ، كریه و عقب مانده دانسته و آنچه را اروپائیان دارند زیبا ، اصیل و پیشرفته بدانند. تولید كنندگان اینگونه پیام ها با تكرار بیمارگونه این تصاویر، داشتن این ویژگی ها را به عنوان یك ارزش به بینندگان خود حقنه می كنند. بنابراین عجیب نیست كه می بینیم  در سالهای اخیر استفاده از لنزهای چشمی رنگین در میان نوجوانان و جوانان تا این حد گسترش یافته است. اینان یا خود را تا سطح یك مقلد پائین آورده و یا دچار از خود بیگانگی هستند" الیناسیون ( از خود بیگانگی) مسئله خاص كشورهای غیراروپایی در دنیای امروز می باشد... در كشورهای غیراروپایی( انسان) به وسیله فرهنگ اروپایی الینه(Aliene) می گردد. مفهومAliene به طور كلی و مختصر این است كه انسان موجودیت واقعی خود را احساس نمی كند و شخصیت دیگری را احساس می نماید."(14)

متفكرین غربی با تحریف تاریخ به این نتیجه رسیدند كه جنگ هایی كه در طول تاریخ ، میان ملل غرب مانند یونان، روم و بیزانس با ملل شرق مانند ایران، مصر و حكومت اسلامی رخ داده است جنگ میان بربریت و تمدن بوده است و با یك خودشیفتگی بیمارگونه و با تكیه بر اصل" هر دروغی را هر چند بزرگ آنقدر تكرار كن تا همه باور كنند" آنقدر این تحریف تاریخ را تكرار و تبلیغ كردند كه نه تنها خودغربیان ، كه جماعت كثیری از شرقیان نیز به این باور رسیدند؛ این باور بعضی ملل شرق را واداشت تا فرهنگ، سنن، تاریخ ومذهب خود را واگذاشته یك سره غربی شوند:

" در فرضیه برتری انسان غربی این فكر نیز تبلیغ می شد كه اصولاً تمدن و فرهنگ غربی، تمدن و فرهنگ منحصر به فرد نوع انسان است و انواع دیگر فرهنگ ها و مدنیت ها كه بدوی و تاریخی اند باید خود را در سلطه جهانی آن قربانی كنند، محو شوند و فقط در موزه ها نگهداری شوند . ( بر این اساس) هر كس را در جهان باید بر اساس الگوها و استانداردهای غربی تربیت كرد. چون رستگاری انسان امروز تنها درترك ارزش های سنتی و تاریخی و ویژگی های ملی، مدنی، و بومی خویش و تشبه به انسان غربی است، بنابراین مسیحیت و استعمار باید با همدستی یكدیگر همه ملت ها را نجات بخشند!!... نهضت تشبه به غربی... به خصوص در آسیا و آفریقا آغاز گردید... و برج و باروی تعصب را كه بزرگترین و قوی ترین حفاظ های وجودی ملت ها و فرهنگ ها بود، فرو ریخت."(15)

استعمار تا صد سال پیش در سرزمین های خاورمیانه به غارت نفت، موادمعدنی، طلا ، نقره و انواع دیگر محصولات این سرزمین ها می پرداخت ؛ تا آن روزگار استعمار، آشكار و دستانش هویدا بود ولی اینك استعمار " سرزمین های " شرق را واگذاشته و در " اذهان"  شرقی نفوذ كرده و فرهنگ، آداب، و رسوم آنان را به غارت می برد و فرهنگ سطحی خود را به جای آن می نشاند. با این روند چندان دیر نخواهد بود كه فرهنگ ها و تمدن های شرقی نیز همانند فرهنگ قبایل سرخپوست امریكا و قبایل بومی آفریقا به موزه ها بپیوندد. " از نظر جامعه شناسان از خودبیگانگی...( با تحمیل بر انسان) شخصیت فردی او را از وی گرفته است"(16) هر آنچه موجب بیگانگی انسان از خویشتن خویش گردد مذموم است و اینك جهانی شدن راه را برای بی خویشتنی نه تنها افراد كه ملت ها هموار ساخته است.

نشانه های این هجوم را در فرهنگ و جامعه خودمان با اندكی جستجو خواهیم یافت: تصویر نادرست و وارونه از فرهنگ ملی - اسلامی ، نشناختن دقیق این فرهنگ و بیگانه انگاشتن آن، كتمان و پوشاندن اصالت ها، ارزش ها و باورهای ملی و روی آوردن به تشبیه و تقلید از بیگانگان كه به فرآیند بیگانگی اجتماعی خواهد انجامید. آنچه از سوی فرهنگ جهانی( آن فرهنگی كه سعی در تخریب فرهنگ های دیگر دارد و راه تعامل و همكاری های فرهنگی را نمی شناسد) انجام می گیرد و بس خزنده و پنهانی است ، عقده حقارتی است كه بر باور شرقیان تحمیل می شود كه آنچه را خود دارند ، نفی كرده و آنچه را اروپائیان دارند با آغوش باز پذیرا می شوند. راه سد كردن این سیل خروشان كه باورهای ما را در زیر حجم وسیعی از رسوبات خود دفن خواهد كرد كدام است؟

به نظر می رسد بازگشت به ملیت و به باورهای ملی- مذهبی تنها راه است. ملی گرایی افراطی و نژادگرایی مذموم است ولی تا كجا؟ تا آنجا كه نژاد پرستی به اشكالی مانند نازیسم و صهیونیسم تبدیل می شود؛ ولی آنجا كه ملی گرایی ضامن حفظ و حراست از زبان ، فرهنگ، دین ، آداب و رسوم و قبول عامه ویژگی های نژادی می شود به هیچ وجه مذموم و ناشایست نیست. ولی متاسفانه ملی گرایی در سالهای اخیر به شدت رو به ضعف نهاده است و صدافسوس كه رسانه ملی ( انشاءالله ناآگاهانه) در تضعیف ملی گرایی با پخش برنامه هایی كه ملت ایران پیش از اسلام را قبایل چادرنشین بدون ویژگی های فرهنگی نظیر خط و كتابت معرفی می كند ، همراهی كرده است. گریز از فرهنگ ملی و دستیابی به یك فرهنگ وارداتی همه گیر شده است: اصطلاحات انگلیسی فراگیر است، نوع پوشش و رنگ و شكل آن تحت تاثیر تام و تمام آن سوی مرزهاست و آنچه در تبلیغات تلویزیونی و هنرپیشگان سینما و تلویزیون مشاهده می شود نفی و گریز از ویژگی های نژادی است. آیا توسل به ملی گرایی و ارج نهادن  معقول و نه افراطی به آن برای در نغلطیدن در چنین ورطه ای مذموم است؟ می توان گفت : " ملیت در تحلیل جامعه شناسی وعلمی آن نه تنها با ارتجاع و نژاد پرستی مترادف نیست بلكه یك واقعیت انسانی و یك حقیقت اجتماعی در میان انسانهاست كه در تلقی علمی و مترقی آن ... عامل تفاهم وتعارف میان ملتهاست و... راهی است كه تحقق راستین انسانیت در روی زمین از آن عبور می كند . "(17)  فرهنگ وآداب و رسوم ما آن چیزی است كه مردم ما در طی هزاره های گذشته از تجارب ،آیین ها ، دین ، زبان و مجموعه عناصر فرهنگ ساز گرد آورده اند وعلیرغم هزار سال حكومت قبایل غیر ایرانی نظیر مغولان  وترك- مغولان آن را نه تنها حفظ كرده اند كه به اعتلای آن همت گماشتند وبه همان قبایل غیر ایرانی ، رنگی ایرانی – اسلامی بخشیدند .

آنچه امروز در جامعه ما و در خودباختگی فرهنگی در میان بعضی اقشار ملت ما مشاهده می شود آیا  به  كودكی شبیه نیست كه گوهری را با بازیچه ای معاوضه می كند ؟

 

سایت تبیان - فریبا کاظم نیا

پی نوشت ها:

1- بازاریابی كاربردی، مجموعه مقالات، سید حسین پیمان 1373، ص 38.

2و8 و12- طاهر نسبی كوروش، صنعت تبلیغات ؛ آگهی، ترویج، تبلیغ انتشارات فرزین1381، ج1.

3- بهرامی.ایرج، بازاریابی در بازرگانی ص 124.

4- طاهر نسبی كوروش، صنعت تبلیغات، ج1، ص44.

5- همان، ص 155.

6- بازاریابی كاربردی ، مجموعه ملاقات، سید حسین پیمان، ص 39.

7- بهرامی.ایراج، بازاریابی در بازرگانی، ص 137.

9- طاهرنسبی. كوروش، صنعت تبلیغات، ج2، ص 282.

10- همان، ج2، ص 354.

11- همان، ج2، ص 360.

13- همان، ج3، ص 427.

14- شریعتی، علی. بازشناسی هویت ایرانی، اسلامی، ص 4.

15- همان، ص 84.

16- انورخامه ایی، از خود بیگانگی و پراكسیس، ص 15.

17- شریعتی، علی. بازشناسی هویت ایرانی، اسلامی، ص 153

نقش تبلیغات دراقتصاد





، 
 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

مقدمه:

روابط بین‌الملل که امروز به صورت یک رشته معتبر علمی‌در آمده و دارای تحقیقات و بررسیها و نظریات فراوان است، سابقه ای به قدمت تشکیل دولتها در روی کره زمین دارد. دولتها از قدیم‌الایام روابط گوناگونی با یکدیگر داشته‌اند که مهمترین آنها تجارت و درگیریهای نظامی‌بوده است. البته در دوران باستان و قرون قدیم ملتها به مفهوم امروزی وجود نداشته‌اند و تنظیم‌کننده روابط بین‌الملل در واقع شاهان و امرا و نجبای مناطق مختلف بوده اند که مردم آن مناطق خواه ناخواه پیرو تصمیمات آنها بودند. اما در روزگار ما، ملتها به صورت مهمترین واحدهای سیاسی جهان با یکدیگر روابط بیشمار و پیچیده‌ای دارند که عرصه تحقیقات روابط بین‌الملل است. باید توجه داشت که سازمانها و نهادهای جهانی مانند سازمان ملل متحد از عرصه های مهم روابط بین‌الملل محسوب می‌شوند که گاه به صورت واحدهای سیاسی مستقل نمایان می‌شوند.

در عصر حاضر که ملتهای عالم بر اثر عوامل گوناگون از قبیل نژاد، زبان، منطقه جغرافیایی، ایدئولوژی، سابقه تاریخی و غیره به صورت متمایز از یکدیگر در عرصه گیتی حضور دارند، دولتها ـ چه منتخب مردم باشند و چه نباشند ـ ناچارند حمایت مردمی‌را برای تصمیمات خارجی خود همراه داشته باشند، در غیر این صورت اساس قدرت آنان در عرصه جهانی متزلزل است. تمامی‌بحثها و نظریه های روابط بین‌الملل در حول وحوش مسئله «قدرت» مطرح می‌شود.

جنبه داخلی قدرت علاوه بر مؤلفه‌های متعدد مانند نیروی نظامی، منابع و امکانات، نیروی انسانی، قدرت اقتصادی و... مستلزم حمایت مردمی‌است. جنبه خارجی قدرت نیز مبتنی بر داشتن توان بکارگیری حداکثر امکانات موجود به منظور تاثیرگذاری بر سایر دولتها و ملتهای جهان است. در هر دو جنبه قدرت، تبلیغات یا به عبارت دقیقتر ارتباطات و اطلاعات نقش حیاتی دارد یعنی یکی از مؤلفه های محوری قدرت در روزگار ما، توان تولید و توزیع پیام در جهت اهداف از پیش تعیین شده در عرصه داخلی و خارجی است.

در این مقاله کوتاه نگاهی می‌اندازیم به نقش تبلیغات در روابط بین‌الملل از نظر اسلام با تاکید بر دیدگاههای بنیانگذار جمهوری اسلامی‌ایران. زیرا دیدگاههای امام خمینی دقیقا با مبانی اسلام مطابقت دارد که با توجه به ویژگیها و شرایط زمان و مکان دنیای امروز بیان شده است. همچنین بدون شناخت از اوضاع و احوال و مقتضیات عصر اکنون، امکان شناخت و سیاستگذاری تبلیغاتی نیز وجود ندارد زیرا تبلیغات در خلا انجام نمی‌شود و بدون آشنایی با مسایل جهانی هیچ تبلیغی را نمی‌توان در عرصه جهانی سر و سامان داد.

 

تعریف روابط بین‌الملل

در باره روابط بین‌الملل تعاریف گوناگونی ارائه گردیده است. در کل می‌توان گفت روابط بین‌الملل عبارت است از مجموعه فراگردهای تعامل و داد و ستد در زمینه های گوناگون میان واحدهای سیاسی مستقل در عرصه جهانی1 بنا بر این روابط بین‌الملل مجموعه‌ای از فراگردهاست. فراگرد ویژگیهایی دارد که مهمترین آنها عبارتند از: پویایی، آغاز و پایان نداشتن و کنش متقابل و تاثیر پذیری اجزای آن از یکدیگر.2 این ویژگیها مربوط به ارتباط است. ارتباط یک فراگرد محسوب می‌شود. روابط بین‌الملل هم فراگردی است که در عرصه جهانی شکل می‌پذیرد و لذا عوامل متعدد و پیچیده ای در آن دخالت دارند. علاوه بر این زمینه های آن گوناگون است و از تجارت تا سیاست و از احوال شخصیه تا قوانین بین‌المللی را در بر می‌گیرد. از ازدواج دو نفر که تبعه دو کشور مختلف هستند، درخواست یک دانشجو برای تحصیل در دانـشگاه کشوری دیـگــر و دستور رئیس یـک قــدرت بزرگ بــرای تهـاجـم بــه کشور یا منطقه ای خاص، همه می‌تواند جزیی از روابط بین‌الملل به شمار می‌آید.

 

سیاست خارجی با روابط بین‌الملل تفاوت دارد

سیاست خارجی مربوط به تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیم‌گیریهایی است که از دید هر

 

 

مهمترین تفاوت تبلیغات اسلامی‌ با تبلیغات آمریکایی، اول در اهداف و سپس ابزار و شیوه‌های آن است

 

اهداف سودجویانه و سلطه‌طلبانه و نیز فریبکارانه تبلیغات آمریکایی بر کسی پوشیده نیست

 

 

کشور جنبه برون مرزی دارد. یعنی در داخل هر واحد سیاسی فرموله می‌شود و وابسته به آرمانها و اهداف ملی همان کشورهاست. اما در روابط بین‌الملل در عرصه گیتی این اهداف و آرمانها با یکدیگر تلاقی پیدا می‌کند. از تلاقی و درگیری اهداف ملی، روابط بین‌الملل در عرصه گیتی بوجود می‌آید. این است که عرصه روابط بین‌الملل، عرصه ای سیال و متغیر است که شناخت صحیح آن و تصمیم گیری و عمل درست در آن وصول به امنیت و اهداف ملی کشورها را تسهیل می‌کند. 3

 

شیوه های اعمال سیاست خارجی

ابزارها یا روشهای اعمال سیاست خارجی را می‌توان به دو دسته عام و خاص تقسیم کرد. ابزارهای خاص عمدتا توسط هیئت حاکمه کشورها بکار گرفته می‌شود و طیف وسیعی از شیوه‌های تشویق و مجازات مانند تطمیع، تایید، حمایت یا محکوم کردن، تحریم و حمله نظامی‌ و غیره را در برمی‌گیرد. یکی از مهمترین این ابزارها که در عین حال در برگیرنده بعضی انواع دیگر نیز هست «دیپلماسی» است. «دیپلماسی روشی است برای حل و فصل مسایل مربوط به روابط خارجی دولت به وسیله مذاکرات یا طریق مسالمت آمیز دیگر»4 البته این روش ممکن است با فشارهای مستقیم یا غیرمستقیم مانند تحریم اقتصادی و غیره همراه باشد.

اما شیوه‌های عام اعمال سیاست خارجی تماما در دل مفهوم «تبلیغات» یا تولید و توزیع پیام در راستای سیاست خارجی در فضای جهانی جای می‌گیرد. در اینجا دیگر هیئت حاکمه دولتها تنها بازیگران صحنه نیستند بلکه انواع نهادها و سازمانها و اشخاص حقیقی و حقوقی در عملیاتی گسترده و هماهنگ ـ و گاه بدون آگاهی از موقعیت و عملکرد سیاسی خود ـ سیاست واحدی را پیش می‌برند. از فلان ستاره مشهور سینما تا فلان مجله اقتصادی در این سمفونی مشارکت دارند. بخش اعظم این فضای عام در اختیار رسانه ها ـ اعم از سنتی و جدید ـ قرار دارد. به همین دلیل اصطلاح «دیپلماسی رسانه‌ای» از واژگان مشهور روابط بین‌الملل شده است. قرن بیستم، قرن توسعه رسانه‌هاست و تاثیر آنها در تحولات جهانی غیر قابل انکار است. مثلاً بعضی از محققان معتقدند همین پدیده دیپلماسی رسانه‌ای موجب امضای قرارداد کمپ دیوید از طرف انور سادات (رئیس جمهور مقتول مصر) شد. «در واقع این وسایل ارتباط جمعی آمریکا بود که زیر پای آن رهبر مستاصل» پوست خربزه «گذاشت».5

تبلیغات در فضای روابط بین‌الملل، زمینه را برای اعمال سیاستها و اقدامات خاص فراهم می‌آورد. اما آنچه امروز در فضای جهانی تبلیغ می‌شود به قدری پیچیده است که به راحتی قابل تشخیص نیست. این پیچیدگی و ابهام در تمامی‌عناصر پیام یا ارتباط (فرستنده، وسیله، پیام و مخاطب) ملاحظه می‌شود. وقتی ساموئل هانتیگتون مقاله «برخورد تمدنها» را می‌نویسد، ظاهراً یک استاد دانشگاه از طریق یک مقاله علمی‌که ابتدا در بعضی از جراید منتشر می‌شود یک نظریه علمی ‌را در جهان دانش مطرح می‌سازد.

او در مقاله خود با زیرکی پویایی اسلام را عامل بر خورد تمدنها معرفی می‌کند. اما وقتی رئیس‌جمهور آمریکا بحث جنگهای صلیبی را پیش می‌کشد و بر مقوله «تروریسم» ـ که با همیاری گسترده رسانه های غربی بحث روز شده است ـ تاکید می‌کند، زمینه را برای تحقق چنان مقالات و چنان سخنانی فراهم می‌آورد و متعاقباً حمله مستقیم نظامی‌آمریکا به افغانستان و عراق که با نقض

 

 

اصطلاح استکبار و استضعاف و یا کشورهای مستکبر و مستضعف که بر اساس مبانی قرآنی توسط امام خمینی در عرصه روابط بین‌الملل مطرح و تبیین شد، جنبه‌های مهمی ‌از واقعیت امروز روابط بین‌الملل را نشان می‌دهد

 

 

تمامی‌مقررات بین‌المللی و ارزشهای انسانی قرین است، صورت می‌گیرد. دقت در این سناریوی طولانی جایگاه تبلیغات و شیوه‌های اعمال آن را در جهان امروز بهتر به نمایش می‌گذارد. در واقع تبلیغات عظیم جهانی همه نیروهای مخالف را منفعل می‌سازد و همه صداهای معارض را به خاموشی می‌کشاند و حتی سازمان ملل متحد با تردید و به صورت نیم بند به اسم مبارزه با تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی، تجاوز و کشتار انسانهای مستضعف را توسط قدرت اول نظامی‌و اقتصادی جهان تایید می‌کند. حال آنکه حقیقت را همه می‌دانند. همه می‌دانند که در طول دهها سال اکثر تجاوزات و جنگها و کشتارها را آمریکا به راه انداخته و در اکثر درگیریهای جهانی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم دخالت داشته است. همه می‌دانند که اسرائیل تنها کشور نژاد پرستی است که با اهداف استعماری در منطقه خاور میانه بوجود آمده و کاری جز ترور و کشتار ندارد و به آن هم افتخار می‌کند و مورد حمایت همه جانبه آمریکاست. همه یا بسیاری از مردم جهان می‌دانند که گروه مجهول‌الهویه طالبان و شخصیت‌پردازی بن لادن با حمایتهای سازمان جاسوسی آمریکا شروع شده و با این همه بهانه‌ای که به دست آمریکا داده هنوز معلوم نیست در کجای این کره خاکی ماوی گرفته که تنور تروریسم را همچنان برای آمریکا گرم نگاه می‌دارد. در حالی که از مدتها قبل شیمون پرز (نخست وزیر وقت اسرائیل) در کتابی بحث تغییر نقشه خاورمیانه را مطرح ساخته بود.6 و این ایده و این سیاست تلخ و خونبار در لفاف مقبول و زیبای تبلیغات دموکراسی و حمایت از حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی و چه و چه به خورد مردم جهان داده می‌شود. چنین تبلیغات عظیمی‌که عمدتا هم بر دوش خبرگزاریهای بزرگ و رسانه های جهانی است فضایی را ایجاد می‌کند که حتی مخالفین هم مجبورند با زبان و اصطلاحات این فضا اعتراض کنند و استدلال نمایند. مخالفین جهانی‌سازی و حکومت جهانی ایالات متحده نیز تروریسم و توسعه سلاحهای کشتار جمعی را محکوم می‌کنند و همه می‌دانند که ایالات متحده بزرگترین تروریست عالم است و هر روز هم سلاحهای کشتارجمعی خود را توسعه می‌دهد و مدرنتر می‌کند و اعتراض چندانی به او نمی‌شود. این است نتیجه تبلیغات در عرصه روابط بین‌الملل.

طبعاً شناخت چنین تبلیغاتی و راههای مقابله با آن ـ بخصوص از طرف مسلمانان ـ ضروری است. اما چون بحث ما تبلیغات در عرصه روابط بین‌الملل از دیدگاه اسلام است، این موضوعات فضایی را که تبلیغات اسلامی‌باید در آن تنفس نماید روشن می‌سازد و اهمیت و دشواری آن را بازمی‌نماید. باید توجه داشت که مهمترین تفاوت تبلیغات اسلامی‌ با تبلیغات آمریکایی اول در اهداف و سپس ابزار و شیوه‌های آن است. اهداف سودجویانه و سلطه طلبانه و نیز فریبکارانه تبلیغات آمریکایی بر کسی پوشیده نیست. حال ببینیم تبلیغات اسلامی‌بر چه اهدافی متمرکز است و چگونه باید باشد.

در اینجا یادآوری این نکته ضروری است که اهداف کشورها برای تبلیغات و اقدام و عمل در عرصه روابط بین‌الملل، در قالب منافع ملی خودشان تعریف می‌شود. چنین اهدافی را پروفسور هالستی (از متفکران علوم سیاسی و علوم ارتباطات) به سه دسته تقسیم می‌کند:

هدفهای اولیه و حیاتی (صیانت و موجودیت و امنیت که ملتها حاضرند به خاطر آن نهایت فداکاری را بنمایند).

هدفهای ثانویه یعنی هدفهای درجه دوم و متوسط (رفاه اجتماعی، توسعه اقتصادی، افزایش پرستیژ، نفوذ و غیره که معمولاً از طریق عقد قراردادهای مختلف صورت می‌گیرد).

 

 

 

قدرتهای بزرگ علیرغم سخن گفتن از نظم نوین جهانی، قانون، آزادی، دموکراسی و ضدیت با تروریسم، هیچ ابایی از نابود کردن حرث و نسل انسانها و کشتار و شکنجه‌های فجیع ندارند

 

 

3ـ هدفهای جهانی و دراز مدت (آرمانها و رویاهای دور زمامداران برای ایجاد یک نظم جهانی، نظم نوین اقتصادی و سیاسی و غیره).7

البته معمولاً گروه حاکم، منافع ملی کشور را در قالب منافع مادی حاکمان ملاحظه می‌کنند و سعی در تطبیق منافع ملی با منافع خود یا طبقه و گروه خود دارند. در هر صورت تعریف منافع ملی اساس ورود هر کشور به عرصه روابط بین‌الملل است. از طرف دیگر شناخت روابط بین‌الملل ـ همان طور که اشاره شد ـ اهمیت اساسی دارد. برای شناخت و تبیین این روابط نظریات بسیاری مطرح شده است که به بعضی از آنها اشاره می‌شود:



ادامه مطلب

، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

سازماندهی فعالیت های فرهنگی – تبلیغاتی برای اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم(44) قانون اساسی

 

 

شورای عالی اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم(44) قانون اساسی، درجلسه مورخ21/05/1389، به استناد بند(3) ماده(42) قانون اصلاح موادی از قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم(44) قانون اساسی، به منظور سازماندهی فعالیت های فرهنگی- تبلیغاتی برای اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم(44) قانون اساسی،تصویب نمود:

1- تمامی دستگاه های اجرایی مکلفند نسبت به تهیه برنامه فرهنگی- تبلیغی با هدف ارتقای باورها، ارزش ها و هنجارهای دینی و ملی در زمینه حمایت از سرمایه گذاری مشروع و مولد و پشتیبانی از تولید و توسعه آن و ایجاد فضای مطلوب کسب و کار اقدام نمایند و فعالیت اجرایی مناسب برای بهبود آن ها از طریق فرهنگ سازی، اطلاع رسانی و تبلیغ برای گروه های مختلف مردم از قبیل نخبگان، اساتید حوزه و دانشگاه، امامان جمعه و جماعات، مدیران،کارمندان،کارگران،دانش آموزان و دانشجویان را با بهره گیری از شیوه های موثر فرهنگی و تبلیغی و خدمات مراکز،نهادها و موسسات فرهنگی و اشخاص خبره حقیقی و حقوقی ذیربط به عمل آورند.

2- دستگاه های اجرایی مکلفند مفاد بند (1) فوق را در قالب محورهای زیر عملیاتی نمایند:

الف- توسعه بینش فرهنگی جامعه نسبت به لزوم تحدید نقش دولت در تصدی فعالیت های اقتصادی و افزایش نقش بخش خصوصی

• تبیین موضوع گذر از اقتصاد دولتی و تصدی امور اقتصادی توسط مردم با استفاده از ظرفیت های مختلف نهادها از قبیل سازمان های مردم نهاد

• آماده کردن جامعه برای پذیرفتن تغییرات ساختاری در اقتصاد ملی و اطلاع رسانی و شفافیت در این زمینه

• بسترسازی فرهنگی برای پذیرش اعمال حاکمیت به جای اعمال تصدی توسط دولت

• آموزش و گسترش فرهنگ در تمامی سطوح اجتماعی برای پذیرش و ایفای نقش از سوی بخش خصوصی در فعالیت های اقتصادی

• ترویج کارآفرینی، ارزشمند بودن پس انداز، سرمایه گذاری مولد و الگوسازی اشخاص، فعالان و تشکل های اقتصادی موفق

ب- ارتقاء و گسترش باور و فرهنگ عمومی نسبت به انجام فعالیت های اقتصادی به شکل تعاونی

• گسترش و ترویج روحیه مشارکت و فرهنگ تعاون بین مردم و در فعالیت های اقتصادی به عنوان یک الگوی ارزشی مبتنی بر اسلام

• تبلیغات و اطلاع رسانی گسترده در جهت آگاهی مردم از مزایای تشکیل و توسعه تعاونی ها و

اولویت گذاری انجام فعالیت های اقتصادی به شکل تعاونی

• معرفی زمینه ها، ظرفیت ها و فرصت های سرمایه گذاری و فعالیت در قالب تشکل های تعاونی

• معرفی و الگوسازی شرکت ها و تشکل های تعاونی موفق

ج- توسعه و ترویج فرهنگ رقابت و منع انحصار

• اشاعه فرهنگ رقابت سالم و مقابله با رفتارهای اقتصادی انحصارگرایانه

• ترغیب و تسهیل دسترسی یکسان افراد جامعه به اطلاعات اقتصادی و فراهم نمودن فرصت های عادلانه برای همگان

• اشاعه فرهنگ گردش شفاف و سالم اطلاعات در فعالیت های اقتصادی و پیشگیری از

رانت های اطلاعاتی

د- توسعه و گسترش فرهنگ اسلامی در فعالیت های اقتصادی

• ارتقاء و توسعه وجدان کاری و انضباط اجتماعی و تسریع در انجام امور مردم

• ترویج فرهنگ توکل، قناعت، صرفه جویی، تحصیل مال حلال، عدم اسراف و تبذیر و

فرهنگ سازی مصرف بهینه منابع

3- وزارتخانه های آموزش و پرورش و علوم،تحقیقات و فناوری مکلف اند با رعایت مفاد مذکور در این تصویب نامه، نسبت به درج محتوی و انعکاس مفاهیم مرتبط با چگونگی اجرای سیاست های کلی اصل(44) قانون اساسی و قانون مربوط به این سیاست ها، در آموزش های پایه و کتب درسی و دانشگاهی اقدام نمایند.

4- سازمان صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران مکلف است ضمن رعایت مفاد مذکور در این تصویب نامه، در راستای وظایف اساسی خود، زمینه بحث و تبادل نظر علمی و نظری در مورد اصول و فرایند صحیح انتقال اقتصاد از دولت به بخش های غیر دولتی را فراهم آورده و با تولید برنامه های رادیویی و تلویزیونی در جهت گسترش آگاهی عمومی در زمینه سیاست های کلی اصل(44) قانون اساسی و قانون مربوط به این سیاست ها، به مخاطبان داخلی و خارجی اقدام نماید.

5- معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی ریاست جمهوری موظف است برنامه های آموزشی ویژه برای تمامی دستگاه های اجرایی کشور تهیه نماید تا از طریق آن اصول و مبانی نظری سیاست های کلی اصل(44) قانون اساسی و قانون مربوط به این سیاست ها،آموزش داده شود.دستگاه های اجرایی مکلفند با هماهنگی معاونت یاد شده، اقدامات لازم برای برنامه ریزی و اجرای دوره های آموزشی مورد نظر را در سطح واحدهای اجرایی خود فراهم آورند.

6- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف است اقدامات لازم به منظور توسعه فرهنگ حمایت از پدیدآورندگان آثار فرهنگی، هنری و رسانه ای را در زمینه های مذکور در این تصویب نامه به عمل آورد.

7- وزارت امور اقتصادی و دارایی موظف است به منظور ایجاد جاذبه برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی، با همکاری وزارت کشور و سایر دستگاه های اجرایی ذیربط، فرصت های سرمایه گذاری درکشور را به تفکیک ملی و استانی شناسایی نموده و نسبت به اطلاع رسانی، تبلیغ و ترویج آن اقدام نماید.

8- وزارت امور خارجه مکلف است با رعایت مفاد مذکور در این تصویب نامه، با اقدامات موثر فرهنگی و تبلیغی، از طریق نمایندگی های خود، وضعیت کشور را از جهت فرصت های مناسب سرمایه گذاری و تولید برای ایرانیان مقیم خارج از کشور و موسسات اقتصادی بین المللی منعکس و زمینه های مناسب برای همکاری و مشارکت بخش خصوصی و فعالان اقتصادی کشورهای دیگر را فراهم نماید.

9- اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و اتاق تعاون مرکزی جمهوری اسلامی ایران مکلف هستند

برنامه های فرهنگی- تبلیغاتی خود در اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم(44) قانون اساسی را در قالب محورهای مورد نظر این تصویب نامه، هماهنگ و اجرا نمایند.

10- تمامی دستگاه های اجرایی مشمول ماده(86) قانون اصلاح موادی از قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و اجرای سیاست های کلی اصل چهل و چهارم(44) قانون اساسی مکلف هستند هر شش ماه یک بارگزارش اقدامات فرهنگی– تبلیغاتی خود را به وزارت امور اقتصادی و دارایی(دبیرخانه شورای عالی اجرای سیاست های کلی اصل(44) قانون اساسی) ارایه نمایند.

 

                                  سید شمس الدین حسینی

                                    وزیر امور اقتصادی و دارایی و دبیر شورا

نقش تبلیغات دراقتصاد





، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

اقتصاد اطلاعات. اين نوع اقتصاد در سه بستر مجزّا اما مرتبط مطرح مي‌گردد. نخست بستري است كه در آن، اطلاعات تعريف مي‌شود و ويژگي‌هاي اقتصادي آن مشخص مي‌گردد؛ ديگري بستر اقتصاد كلان است كه، در آن، نقش اطلاعات در ساختار اقتصاد ملي توصيف و تا حد ممكن سنجيده مي‌شود؛ و سوم، بستر اقتصاد خرد است كه، در آن، ارزش‌ها و هزينه‌هاي اقتصادي وابسته به اطلاعات به شكل‌هاي خاص مورد بحث قرار مي‌گيرد. 

در تعريف اطلاعات، پردازش داده‌ها داراي نقش اصلي است. چهار سطح از پردازش را مي‌توان به سهولت شناسايي كرد: 1) انتقال داده‌ها، 2) گزينش داده‌ها، 3) سازماندهي داده‌ها، و 4) تقليل داده‌ها. هر چند در مورد سطح اول، مقياس پذيرفته‌شده‌اي براي مقدار اطلاعات وجود دارد(مانند مقياس آنتروپي[1]  يا شانون[2] )، اما اَرو[3]  خاطر نشان مي‌كند كه اين مقياس براي سطوح پيچيده‌تر پردازش نامناسب است. براي اين سطوح، مقياس‌هايي لازم است كه اقتصادي يا غيراقتصادي بودن نقش ارزش را تشخيص دهند (1). هيز (8) مقياس‌هايي را پيشنهاد كرده كه در اصل مي‌توانسته است براي ارزيابي تصميم‌هاي اقتصادي در سنجش و مقايسه هزينه‌ها با ارزش‌ها كارآيي داشته باشد.

در تعريف اطلاعات، واژه "داده‌ها" همه جا معادل "نمادهاي ثبت‌شده" در نظر گرفته شده است. نمونه نمادهاي ثبت‌شده، علائم چاپي؛ ارقام دودويي به شكل مغناطيسي، سوراخ‌شده، يا نوري؛ بيان شفاهي؛ و تصاوير هستند.

از هر عنصر فيزيكي مي‌توان براي ثبت داده‌ها به‌صورت نماد استفاده كرد و پردازش آن صرفآ پردازشي فيزيكي است. اما به‌محض اينكه از عنصر فيزيكي به‌عنوان نماد استفاده كنيم، ماهيت آن و ماهيت فرايندها (پردازش‌ها)يي كه بر آن تأثير مي‌گذارند، دستخوش تغيير مي‌شود. در نتيجه، لازم است به دو نوع عنصر و دو نوع فرايند قائل باشيم: يكي فيزيكي و ديگري نمادين. در هر يك از اين دو مورد، وجه نمادين لايه‌اي بر روي وجه فيزيكي محسوب مي‌شود؛ اما تفكيك آنها از يكديگر حائز اهميت است، زيرا اين كار معناي ژرف‌تري به عنصر و فرايند مي‌بخشد. اين نكته را مي‌توان با استفاده از مثال‌هاي تصوير 1 نشان داد.

اين نمودار بسيار فراتر از چارچوب مفهومي ساده است، زيرا مي‌توان از آن به مثابه وسيله‌اي براي خلاصه كردن ساختار كلان نظام‌هاي اقتصاد ملي استفاده كرد و تمايزهاي موجود در توزيع نيروي كار ميان انواع صنايع و انواع فرايندهاي درون آنها را تشخيص داد. اين نمودار مي‌تواند به‌عنوان ابزاري براي خلاصه كردن توزيع هزينه‌ها در صنايع از لحاظ اقتصاد خرد نيز مفيد باشد.

 

 

 

 

 

 

 

تصوير 1. نمودار عنصر و فرايند

 

هر يك از اين دو جنبه، هر چند به‌صورت دو شاخه نشان داده شده، در واقع طيف واحدي است و مي‌توان نقاطي را بر روي هر يك از آن دو شناسايي كرد كه بازتاب اهميت نسبي دو وضعيت متقارن است. به‌طور مثال، "مصرف"، بازتاب تركيبي متنوع از وجوه فيزيكي و نمادين است: انسان براي ادامه حيات به غذا نياز دارد و از اين حيث، انسان عنصري فيزيكي و مصرف نيز فرايندي فيزيكي است. اما انسان از غذا براي نشان دادن سطح زندگي خود نيز استفاده مي‌كند كه در اين حالت هم عنصر و هم فرايند جنبه نمادين به خود مي‌گيرد، و اين همان چيزي است كه وبلن (23) "مصرف خودنمايانه" ناميده است. با گذر آدمي، به‌سبب پيشرفت‌هاي اقتصادي، از مرحله امرار معاش به مراحل شكل‌گيري سرمايه، كنترل سرمايه، و كنترل اجتماعي، نقش سرمايه نيز از حالت فيزيكي به حالت نمادين تغيير مي‌يابد.

براي جنبه پردازش، طيف مورد نظر با مثال‌هايي از پردازش داده‌ها كه براي روشن شدن تعريف اطلاعات به‌كار رفته است، ترسيم مي‌شود. انتقال داده‌ها ـ يعني ساده‌ترين سطح پردازش اطلاعات ـ ذاتآ فرايندي فيزيكي است، زيرا به جابه‌جايي فيزيكي علائم مربوط مي‌شود. گزينش داده‌ها، آميزه‌اي از فرايندهاي فيزيكي و مفهومي است، زيرا تصميم‌ها نمادين هستند؛ اما خود گزينش احتمالا فرايندي فيزيكي است. تحليل داده‌ها مستلزم فرايند نمادين سطح بالا ـ در ابداع شكل‌ها ـ است و مي‌تواند در سطح نمادين باقي بماند، هر چند احتمالا به ادارك‌هاي فيزيكي مانند اشكال نمايش تبديل مي‌گردد. تقليل داده‌ها تقريبآ فرايندي كاملا نمادين است و فرايندهاي سطوح عالي‌تر مثل مفهوم‌سازي حتي از تقليل داده‌ها نيز نمادين‌تر هستند.

طبق تصوير 1، امكان انتقال از سطحي به سطح ديگر نيز وجود دارد. نمونه بارز اين انتقال آن است كه كار يدي براي يك نفر جنبه ورزش پيدا كند يا مثلا چيزي كه ممكن است صرفآ فعاليت جسماني تلقي گردد به يك بازي تبديل شود. ديگر موارد انتقال به اين دلايل نمود مي‌يابد: به‌واسطه نياز به مديريت فرايندهاي فيزيكي و ضرورت پردازش اطلاعات براي پشتيباني از مديريت، به‌واسطه فرايندهاي تجريد كه از سمت واقعيت به سمت مفهوم‌سازي و نمادگرايي صرف حركت مي‌كند، به‌واسطه درك مفاهيم از طريق اجراي نمايش، و سرانجام به‌واسطه توليد كالاهايي از روي نمايش‌هاي اجراشده.

در چنين تغيير و تبديل‌هايي، سطوح عالي‌تر پردازش كه فراتر از گردآوري و انتقال صرف است (يعني گزينش، تحليل، و تقليل) داراي اهميت اقتصادي است، زيرا ارزش و هزينه را همزمان افزايش مي‌دهد. از اين رو، مسئله اقتصادي، برقراري توازن ميان ارزش و هزينه به‌منظور دستيابي به بهترين سطح هزينه ـ كارآيي است.

نمادهاي ثبت‌شده زماني كه به مثابه ابزاري براي نشان دادن يا بازنمود اشيا - گاه از دنياي واقعيت و گاه از دنياي تخيل ـ به‌كار مي‌روند، از لحاظ عملياتي داراي اهميت هستند. از اين رو، پردازش اين نمادها شيوه‌اي است كه از طريق آن مي‌توان به تعابير مفهومي و روابط متقابل ميان اشياي بازنمودشده پي برد. اين درست همان چيزي است كه به اطلاعات، به عنوان حاصل چنين پردازشي، اهميت اقتصادي مي‌بخشد.

اطلاعات داراي نقش‌هاي اقتصادي گوناگوني است كه موارد زير از آن جمله‌اند :

تصميم‌گيري. نوشته‌هاي اقتصاددانان درباره اطلاعات تقريبآ در سراسر جهان معطوف به نقش آن در تصميم‌گيري و كاربرد آن در تخصيص منابع مادي است. كتاب فون نومان و مورگنشترن (25) چارچوبي براي تصميم‌گيري عرضه مي‌كند كه مبتني بر بهينه‌سازي رياضي است و بررسي‌هاي علمي را مي‌توان در اين چارچوب با دقت عمل رياضي انجام داد. نتيجه حاصل از آن شامل يك سلسله مقالات ارزشمند درباره تصميم‌گيري ترتيبي (1)، آثار مربوط به عدم قطعيت، و اطلاعات ناقص است (14؛ 19).

بدون شك، نقش اطلاعات در تصميم‌گيري نقشي ترديدناپذير است. حداقل در يكي از همايش‌هاي ملي تأييد شده كه اين نقش تنها نقش مهم اطلاعات است (18). بحث اين بود كه اطلاعات به خودي خود كالايي ارزشمند نيست، بلكه فقط به سبب كاربردهايش ارزش پيدا مي‌كند. نمونه بارز آن تأثير اطلاعات در كاهش احتمال خطر در تصميم‌گيري يا كاربرد اطلاعات براي حل مسئله است. از اين حيث، ارزش اطلاعات افزايش‌پذير است، گرچه از كاربرد نشئت مي‌گيرد و ذاتي نيست.

با اين همه، نقش اطلاعات در تصميم‌گيري به هيچ وجه خالي از ابهام نيست (20)، و در واقع، در برخي شرايط به نظر مي‌رسد كه اطلاعات بيشتر براي تأييد تصميم‌هايي است كه قبلا اتخاذ شده تا تصميم‌هايي كه بايد اتخاذ شود.

مديريت عملياتي. اطلاعات از ديدگاه عمل‌گرايانه در مديريت عملياتي داراي اهميت ويژه است، اهميتي كه فراتر از اهميت اطلاعات در تصميم‌گيري است. اين نقش اطلاعات در نظام‌هاي اطلاعات مديريتي كه از اعمال روزانه هر نوع سازماني حمايت مي‌كند كاملا پذيرفتني است. روشن است كه ارزش اقتصادي اطلاعات مديريت بالاتر است، زيرا مديريت بهتر با اطلاعات عجين شده است.

جايگزيني عناصر فيزيكي. در برخي بسترها، اطلاعات را مي‌توان به‌مثابه جايگزيني براي عناصر فيزيكي به خدمت گرفت. به‌طور مثال، نقش اطلاعات در مخابرات اين است كه انتقال داده‌ها را جايگزين جابه‌جايي افراد كند، يا در پزشكي تشخيص بيماري از طريق تصويربرداري را مي‌توان جايگزين تشخيص از طريق عمل جراحي كرد. در هر دو مورد ارزش اقتصادي اطلاعات زياد است.

پويش محيطي. اطلاعات مبنايي براي پويش محيط و ابزاري براي آگاهي از رويدادهايي است كه در جهان اتفاق مي‌افتد؛ و نيز اطمينان مي‌دهد كه مديريت، خواه در عمل يا در تصميم‌گيري، از درك واقعيت خارجي برخوردار است. اين نقش اطلاعات با نقش سنتي آن در نظريه تصميم‌گيري متفاوت است، اما با شيوه‌هايي كه تصميم واقعآ از طريق آنها اتخاذ مي‌شود، به‌مراتب سازگارتر است.

اثرگذاري. اطلاعات وسيله‌اي براي تحت تأثير قرار دادن و متقاعد كردن است. نقش اقتصادي تبليغات در اقتصاد مبتني بر بازار بسيار مهم است. در اين نوع اقتصاد، اطلاعات به خريداراني كه مي‌خواهند درباره كالاهاي موجود آگاه شوند و فروشندگاني كه مي‌خواهند خريداران را نسبت به ارزش كالاهاي خود مجاب سازند، كمك مي‌كند. اهميت اطلاعات چنان است كه در واقع وسيله‌اي براي كمك مالي به ديگر فرآورده‌هاي اطلاعاتي، مانند مجلات و روزنامه‌ها، فراهم مي‌سازد.

آموزش. اطلاعات از جمله عناصر ضروري آموزش است؛ و در اين نقش به‌مثابه بخشي از فرايند يادگيري؛ به همراه كتاب‌ها، رسانه‌ها، و بايگاني‌هاي رايانه‌اي؛ به‌منظور تدارك بخش عمده‌اي از مواد آموزشي؛ و نيز به‌مثابه مكمل تعامل ميان معلم و محصل مورد استفاده قرار مي‌گيرد. ممكن است خود نيز كانون آموزش محسوب شوند؛ يعني ابزارهاي دسترسي به اطلاعات و شيوه استفاده از آنها جزو مقوله‌هايي قرار مي‌گيرند كه آموزش داده مي‌شوند. هر يك از اين موارد، هم براي فرد از حيث درآمد در طول زندگي و هم براي جامعه از حيث افزايش نيروي توليد، داراي اهميت اقتصادي است.

فرهنگ، تفريح، و سرگرمي. اطلاعات درونمايه غناي فرهنگي، تفريح، و سرگرمي افراد است. گرچه مترتب دانستن ارزش اقتصادي براي كساني كه از اين نقش اطلاعات استفاده مي‌كنند دشوار مي‌نمايد، در مورد تمايل مردم براي پرداخت پول در ازاي اين نوع خدمات و كالاهاي اطلاعاتي، ترديدي وجود ندارد. اين تمايل پايه و اساس موفقيت صنايعي است كه تجلي‌بخش اين نقش اطلاعات در كلّيت اقتصاد هستند. در تصوير 1، اين صنايع در چهارخانه حاوي نگارش و تأليف و در چهارخانه حاوي ورزش و هنرهاي نمايشي ظاهر شده است.

توليد، كالا، و خدمات. در حقيقت، همان‌گونه كه از هر يك از نقش‌هاي ذكرشده اطلاعات برمي‌آيد، اطلاعات مي‌تواند به‌عنوان كالا و به‌صورت بسته‌اي واحد براي فروش، توليد و به هر علتي خريداري شود. همچنين، اطلاعات مي‌تواند خدماتي باشد كه به خريدار يك كالا ارائه مي‌شود. در حقيقت، بخش عمده‌اي از خدمات متفرقه تجاري، مثل خدمات حساب‌هاي اقتصاد ملي، به‌صورت خدمات مشاوره‌اي و فعاليت‌هاي مشابه ارائه مي‌گردد. متخصصان آمار و اقتصاد تجاري بيشتر تمايل دارند كالاها و خدمات اطلاعاتي را برحسب وجه فيزيكي آنها كه توليد، صادر، فروخته، انبار، و سرانجام استفاده و فرسوده مي‌شوند ـ و نه بر اساس محتواي اطلاعاتي آنها ـ بسنجند. در نتيجه، مقياس‌هاي اقتصادي، بيشتر وجوه فيزيكي را مي‌سنجند تا وجوه اطلاعاتي.

منبع سرمايه. اطلاعات مي‌تواند منبع سرمايه‌اي براي استفاده در توليد كالاها و خدمات اطلاعاتي باشد. البته، اين نقش اطلاعات، در صنايع درگير در توليد و فروش خدمات و محصولات اطلاعاتي از اهميت خاصي برخوردار است. براي اين‌گونه صنايع، پايگاه‌هاي اطلاعاتي مي‌توانند سرمايه اصلي محسوب گردند كه، در اين صورت، اهميت آنها بسيار بيشتر از ساختمان و تجهيزات است. اين پايگاه‌ها به‌عنوان نسخه مادر براي توليد نسخه‌هاي بعدي جهت توزيع، و به‌عنوان منبع كالاها وخدمات جانبي، و نيز به‌عنوان پايه و اساس توسعه خدمات و محصولات جديد مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

متأسفانه، محاسبات معمول بر آن است كه اين‌گونه سرمايه‌ها را مصرف كند نه اينكه به‌عنوان سرمايه به كار برد. در نتيجه، ارزش رسمي چنين شركت‌هايي به‌اندازه كافي منعكس كننده ارزش واقعي منبع سرمايه نخواهد بود. با اين همه، نگاتيو فيلم‌ها، نسخه‌هاي اصلي كتاب‌ها و مجلات، پايگاه‌هاي اطلاعاتي نمايه‌ها و چكيده‌ها، و مجموعه‌هاي كتاب در كتابخانه‌ها، همگي سرمايه‌هاي مهمي هستند كه براي توليد و ارائه خدمات و كالاهاي اطلاعاتي در نظر گرفته شده‌اند.

درك اين نكته نيز مهم است كه در نظام‌هاي اطلاعات مديريتي، بايگاني‌ها، به‌عنوان پايه و اساس مديريت عملياتي، منابع سرمايه‌اي مهمي محسوب مي‌شوند.

ويژگي‌هاي كلّي اقتصاد اطلاعات. به‌جز آنچه گذشت، اطلاعات داراي ويژگي‌هايي است كه مستقيمآ بر تصميم‌هاي مربوط به اطلاعات در سطوح اقتصاد خرد و كلان تأثير مي‌گذارد.

استقلال ذاتي اطلاعاتي. ممكن است اطلاعات به شكل فيزيكي ارائه شود، اما زماني كه به‌صورت نمادين در آمد ديگر ملموس نخواهد بود و مي‌توان آن را از طريق هر رسانه‌اي در دسترس قرار داد. برخلاف كالاهاي مادي كه توليد آنها مستلزم صرف مقدار زيادي انرژي و منابع مادي است، كالاهاي فكري را غالبآ مي‌توان با استفاده از انرژي محدود به‌عنوان كالاي فرعي ساير فعاليت‌ها پديد آورد. اطلاعات به سهولت و ارزاني قابل انتقال و قابل تقسيم است. بهاي اطلاعات، ارتباط چنداني با هزينه در دسترس قرار دادن نسخه‌هاي تكثيري ندارد؛ نخستين نسخه احتمالا بيشترين بها را دارد، اما با توليدهاي مجدد، هزينه‌ها سرشكن شده و كاهش نسبي مي‌يابند. در نتيجه، مقدار اطلاعاتي كه مي‌توان بدون تخليه منابع مادي توليد كرد بسيار زياد است.

ارزش نامعلوم اطلاعات. ميان كالاهاي مادي و ارزش مواد مورد استفاده در توليد آنها، رابطه مستقيم و روشني وجود دارد. به‌طور مثال، مي‌دانيم براي توليد يك خودرو چه مقدار فولاد لازم است. اما ميان توليد هر نوع كالا و اطلاعات هيچ رابطه مستقيم قابل سنجشي وجود ندارد. ارزش پژوهش يا اطلاعات مربوط به بازار يا تبليغات در بهترين حالت ممكن نيز نامعلوم به‌نظر مي‌رسد.

تأثير زمان بر ارزش اطلاعات. ارزش اطلاعات اغلب برمبناي زماني كه در دسترس قرار مي‌گيرد تعيين مي‌شود نه بر اساس هزينه‌هايي كه براي دسترس‌پذير كردن آن صرف شده و نه حتي بر اساس محتواي واقعي آن. در حقيقت، ميان زمان وصول اطلاعات و ارزش آن رابطه پيچيده‌اي برقرار است. براي برخي، ارزش اطلاعات در فوريّت آن نهفته است؛ به‌طور مثال، اطلاعات بازار بورس ِ ديروز ممكن است فردا بي‌ارزش باشد. براي ديگري، ارزش اطلاعات احتمالا بيشتر در آينده درك مي‌شود تا حال حاضر و بيشتر حالت بالقوه دارد تا بالفعل. علاوه بر اين، اطلاعات يكسان ممكن است براي كاربران مختلف در زمان‌هاي متفاوت حامل ارزش‌هاي گوناگون باشد. اطلاعات مربوط به آب و هواي ايتاليا احتمالا مورد توجه يك فرانسوي نيست، اما زماني كه وي در حال سفر به ايتالياست اين اطلاعات ممكن است مهم باشد.

تفاوت درك از اطلاعات. مسئله عمده در نظريه اقتصادي اين است كه افراد داراي درك‌هاي متفاوتي از هر عنصر اقتصادي هستند. اين مسئله در مورد اطلاعات نيز به خوبي نمايان است. افراد از لحاظ نوع استفاده، قابليت استفاده، ميل به استفاده، ارزيابي هزينه‌هاي استفاده، و توانايي پرداخت بهاي استفاده از اطلاعات با هم تفاوت دارند. نوعآ پراكندگي ميزان استفاده از اطلاعات در ميان مجموعه‌اي از كاربران احتمالي بسيار غيرعادي است. اين وضعيت حداقل تا حدودي منعكس‌كننده ارزيابي افراد از معلوم بودن هزينه‌هاي زماني و پولي در مقابل نامعلوم بودن ارزش است، هر چند اين وضع ممكن است تا حد زيادي نشان‌دهنده تمايل و توانايي باشد. در نتيجه، ممكن است افراد از اطلاعات استفاده نكنند، ولو اينكه، از لحاظ اجتماعي يا سازماني، استفاده از اطلاعات براي رسيدن به كارآيي سطح بالا مهم باشد.

تأثير فاصله بر چگونگي استفاده از اطلاعات. استفاده از اطلاعات نيز همانند ديگر پديده‌هاي اقتصادي، تحت تأثير فاصله‌اي است كه كاربران براي دست يافتن به آن بايد طي كنند. نظريه مربوط به مكان‌يابي حاكي از آن است كه استفاده از هر وسيله، با افزايش فاصله كاهش مي‌يابد؛ مانند عملكرد هزينه سفر: اگر هزينه خطي باشد، كاهش آن تصاعدي است و اگر هزينه لگاريتمي باشد، كاهش آن به توان دو مي‌رسد. اين نظريه در مورد منابع اطلاعاتي نيز به‌خوبي صادق است (10).

افزايش ارزش اطلاعات از طريق گردآوري. شايد يكي از مهم‌ترين و متمايزترين ويژگي‌هاي اطلاعات به‌عنوان يك منبع سرمايه‌اي، افزايش ارزش آن در نتيجه گردآوري آن است. زماني كه اطلاعاتي با اطلاعات ديگر تركيب مي‌شود، ممكن است تغيير شكل يابد، نظريه‌هاي جديد شكل بگيرند، و دانش جديدي در نتيجه اين تركيب حاصل شود. در حقيقت، ارزش هر مجموعه اطلاعاتي بيش از كل ارزش اجزاي منفرد اطلاعاتي است. در نتيجه، ارزش اطلاعات مادامي كه ميزان داده‌هاي آن و ميزان تحليل فراهم‌شده از آن داده‌ها افزايش پيدا كند، فزوني مي‌يابد.

خودزايي و گسترش‌پذيري اطلاعات. اين ويژگي‌ها از اهميت خاصي برخوردارند، زيرا، در واقع ميزان نامحدودي از كالاهاي فكري را مي‌توان پديد آورد و فن‌آوري اطلاعات اين قابليت را به‌صورت تصاعدي افزايش داده است. پايگاه‌هاي اطلاعاتي، ابزارهاي پردازش، ابزارهاي توزيع، و توانايي استفاده از آنها همگي در حال رشد هستند. انباشت رو به رشد منبعي بسيار غني فراهم مي‌كند كه مي‌توان روابط جديدي از آن ايجاد كرد. ترديدي نيست كه افزايش تصاعدي توانايي‌هاي توليد مشكل توانايي ناهمسان افراد در استفاده از اطلاعات را تشديد مي‌كند.

استقلال هزينه اطلاعات نسبت به مقياس تقاضا. اقتصاددانان از عبارت "تقسيم‌ناپذير در استفاده" به اين معني استفاده مي‌كنند كه هزينه، مستقل از مقياس بهره‌برداري است. اطلاعات در حقيقت غيرقابل تقسيم است، و از همين رو، اقتصادهايي با مقياس كلان وجود دارد. اين ويژگي، همراه با ارزش ناشي از انباشت اطلاعات، به‌عنوان محرك‌هاي نيرومندي كاربران را ترغيب مي‌كنند تا در مقياس كلان به كسب اطلاعات بپردازند. به همين دليل، سودمندي و كارآيي گردآوري اطلاعات به‌صورت مشاركتي بيش از گردآوري به‌صورت مستقل است. در نتيجه، مصرف مشاركتي نيز امري محتمل است، زيرا مضايقه كردن خدمات از آنهايي كه توان پرداخت پول را ندارند و محروم كردن آنها كارآيي چنداني ندارد. به‌دشواري مي‌توان دسترسي به اطلاعات را به خود اختصاص داد و ديگران را از آن محروم كرد.

كسي كه داراي اطلاعات است، با منتقل كردن، آن را از دست نمي‌دهد. از اين رو، خريدار اطلاعات به‌راحتي مي‌تواند آن را بارها بفروشد. هر چند اطلاعات ممكن است به بهاي گزاف به‌دست آيد، به‌محض اينكه در دسترس قرار گرفت به ارزاني قابل توزيع است. نتيجه اين وضعيت آن است كه، از سويي، سازمان‌هايي كه با جريان باز اطلاعاتي روبه‌رو هستند، ممكن است با كمبود سرمايه در بخش تحقيق و توسعه مواجه شوند، زيرا زماني كه نتايج حاصل از تحقيقات به دانش عمومي تبديل شد اين سازمان‌ها نمي‌توانند نتايج حاصل از تحقيقات را به خود اختصاص دهند و از سرمايه‌گذاري در تحقيقات سودي ببرند. از سوي ديگر، اگر پنهان كردن اطلاعات ميسّر باشد، نتيجه آن احتمالا سرمايه‌گذاري بيش از حد در تحقيقات خواهد بود، زيرا به‌سبب عدم اطّلاع محققان، فرايندهاي تحقيقاتي تكرار مي‌شود.

عمومي بودن اطلاعات. هرگاه آنچه براي كسي تدارك ديده شده است بتواند به‌طور رايگان در دسترس ديگران قرار گيرد، اقتصاددانان در مورد آن از اصطلاح "كالاي عمومي" استفاده مي‌كنند. اطلاعات به‌واسطه استفاده ديگران يا منتقل شدن به ديگران از دست نمي‌رود و تمام نمي‌شود، مي‌توان آن را دوباره فروخت يا بخشيد، بدون اينكه از محتوايش كاسته شود؛ بيش از يك نفر مي‌تواند به‌صورت همزمان از اطلاعات واحدي استفاده يا آن را پردازش كند، بدون آنكه از ارزش آن براي ديگران چيزي كاسته شود. همه اينها حاكي از آن است كه اطلاعات كالايي عمومي است.

خصوصي بودن اطلاعات. با توجه به نياز به سرمايه‌گذاري براي ايجاد، توليد، و توزيع كالاها و خدمات، نياز مشابهي براي بازيافت اين سرمايه نيز وجود دارد وگرنه سرمايه‌گذاري صورت نخواهد گرفت. علاوه بر اين، ممكن است ارزش واقعي همراه دانش، انحصاري باشد. اگر قرار باشد اطلاعات در دسترس ديگران قرار گيرد، بايد انگيزه‌اي براي اين كار وجود داشته باشد. از اين حيث، بر سر منابع اطلاعاتي رقابت وجود دارد، اگر شركتي سريع‌تر يا بهتر به اطلاعات دست پيدا كند، ممكن است از لحاظ رقابت بر ديگر شركت‌ها كه به آن اطلاعات دست نيافته‌اند، برتري يابد. براي اين شركت‌ها، ارزش در اين است كه با اطلاعات به‌عنوان كالايي خصوصي برخورد شود و دسترسي به آن محدود گردد. محافظت در برابر جاسوسي صنعتي تدبير اقتصادي سنجيده‌اي است.

تناوب عمومي و خصوصي بودن اطلاعات. بيشتر شكل‌هاي خدمات و كالاهاي اطلاعاتي جايي در حد فاصل ميان كالاهاي كاملا خصوصي و كالاهاي كاملا عمومي قرار مي‌گيرند. در مراحل مختلف فرايند انتقال نيز، متناوبآ اين دو شكل وجود دارد. دانش يقينآ كالايي خصوصي است، زيرا منحصر به فردي است كه آن را مي‌داند و بنا به خواست خود تصميم مي‌گيرد آن را آشكار كند يا به مشاركت بگذارد. با اين همه، دانش بي‌پايان است، زيرا حتي اگر به اطلاعات تبديل گردد و به مشاركت گذاشته شود، باز هم آگاهي از آن جنبه فردي دارد. با اين حال، مردم نسخه‌هايي از اطلاعات را مي‌خرند و مالك آنها مي‌شوند و عدم دسترسي يا محدوديت‌هاي ناشي از حق مؤلف* مي‌تواند موجب محروميت ساير كاربران بالقوه از دسترسي به اطلاعات شود. اما اگر كتابخانه‌اي مواد اطلاعاتي را به‌دست آورد، بار ديگر اطلاعات به كالايي عمومي مبدل مي‌گردد كه استفاده از آن موجب تمام شدنش نمي‌شود، با هر بار استفاده بيشتر، هزينه استفاده سرشكن شده و به حداقل مي‌رسد و استفاده از آن جنبه غيرانحصاري دارد. حق مؤلف موجب توازن اطلاعات به عنوان كالايي عمومي و كالايي خصوصي مي‌شود. تركيب ويژگي‌هاي پيشگفته به اين معني است كه اگر قرار باشد توليدكنندگان اطلاعات سرمايه‌گذاري لازم را انجام دهند، حفاظت از حقوق خصوصي به‌عنوان امري ضروري بايد رعايت شود. با اين حال، ميان اين حقوق و حق استفاده از اطلاعات بايد توازن برقرار گردد وگرنه انگيزه‌اي براي خريد اطلاعات وجود نخواهد داشت. حق مؤلف يكي از ابزارهاي برقراري اين توازن است. پيشرفت نيازمند استفاده و حق، نيازمند حمايت است.

انعطاف‌پذيري قيمت اطلاعات. اقتصاددانان از اصطلاح "انعطات‌پذيري قيمت" براي نشان دادن گستره همبستگي ميان قيمت و تقاضا در مورد يك كالا استفاده مي‌كنند. در مورد اطلاعات، ميزان انعطاف‌پذيري قيمت به ماهيت اطلاعات، هدفي كه به خاطر آن كسب مي‌شود، شرايطي كه طي آن نياز ايجاد شده، كسي كه از آن استفاده مي‌كند، سطح رقابت يا تقاضا براي اطلاعات، سطح يا ميزان پردازش لازم براي مفيد ساختن آن، اهميت آن براي تصميم‌گيري، و ميزان اطلاعات مشابهي كه از ديگر منابع رقابتي در دسترس كاربران قرار مي‌گيرد بستگي كامل دارد.

اقتصاد كلان اطلاعات. پورات[4] ، در مطالعه برجسته خود با نام "اقتصاد اطلاعات" (21)، سنجش سنتي اقتصاد ملي يعني كشاورزي، صنعت، و خدمات را با افزودن بخش اطلاعات به چهار بخش افزايش داد. وي با تكيه بر اين ساختار جديد، توزيع نيروي كار را در سه مقوله اصلي 1) كارگران بخش اطلاعاتي اوليه، 2) كارگران بخش اطلاعاتي ثانويه، و 3) كارگران غيراطلاعاتي جاي داد.

بخش اطلاعاتي اوليه شامل همه افرادي است كه شاغل در سازمان‌هايي هستند كه محصول يا خدمات اصلي آنها اساسآ اطلاعات‌مدار است. بخش اطلاعاتي ثانويه شامل افرادي است كه در سازمان‌هاي ديگري شاغلند، اما فعاليت‌هاي آنان نيز اطلاعات‌مدار است. در هر زيربخش، خدمات و محصولات اطلاعاتي را مي‌توان با تقسيم‌بندي كلي، اما سودمند، به پنج بخش طبقه‌بندي كرد كه زيربخش‌ها داراي شباهت‌هاي روشني هستند (تصوير 2). شباهت‌هاي ميان زيربخش‌ها نمايانگر آن است كه مديريت آنها امكان انتخاب ميان دو گزينه را داراست: يا منابع درون سازماني به آنها اختصاص مي‌يابد يا متكي به منابع بخش اطلاعاتي اوليه هستند. بنا به دلايل مهم مديريتي، ظاهرآ  گرايش ثابتي نسبت به بهره‌برداري از بخش اطلاعاتي اوليه، به‌ويژه در حوزه‌هايي چون توسعه نرم‌افزاري و ياددهي وجود دارد.

پورات تخمين مي‌زند كه نيمي از نيروي كار (در ايالات متحده) درگير فعاليت‌هاي اطلاعاتي هستند و به‌صورت مساوي ميان بخش‌هاي اطلاعاتي اوليه و ثانويه تقسيم شده‌اند. وي همه كارگران، چه اطلاعاتي و چه غيراطلاعاتي را تحت شمول بخش اطلاعاتي اوليه قرار داده است. براي اصلاح اين تقسيم‌بندي به‌عنوان پايه و اساسي براي ارزيابي اقتصادي، ساختار تخميني توزيع نيروي كار ميان صنايع اطلاعاتي و غيراطلاعاتي را از يك‌سو و عملكردهاي اطلاعاتي و غيراطلاعاتي را از سوي ديگر (تصوير 5) مي‌توان فراهم كرد (11).

اين تصوير به تعبيري چارچوب مفهومي نهفته در تعريف اطلاعات نيز محسوب مي‌شود و ابزاري را فراهم مي‌كند كه مي‌توان به‌وسيله آن سطوح توسعه در اقتصادهاي اطلاعات ملي را ترسيم كرد. پراكندگي نيروي كار را بر اساس الگوي ساختاري سه سطحي نيز مي‌توان نشان داد (تصوير3).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصوير 2. اجزاي اقتصاد اطلاعاتي

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تصوير 3. نمايش سطوح توسعه براي اقتصادهاي اطلاعاتي

 

برنامه‌ريزي سياست ملي. تصويرهاي ارائه‌شده تلويحآ پيشنهادهايي براي برنامه‌ريزي سياست ملي ـ به‌ويژه اگر تمايلي مبني بر توسعه اقتصاد بازارمدار مبتني بر اطلاعات وجود داشته باشد ـ ارائه مي‌كند كه زمينه‌هايي چون سياست‌هاي كلان اقتصادي، تشويق استفاده از اطلاعات در صنعت، و تشويق توسعه فعاليت‌هاي اطلاعاتي را در بر مي‌گيرد (تصوير 4).

ارزش‌هايي كه براي موفقيت ملي و سازماني حاصل مي‌شود چنان است كه مي‌بايست همه تلاش‌هاي لازم صورت گيرد تا اطمينان حاصل شود كه همه موانع برطرف شده، امكان لازم براي استفاده مديران از اطلاعات فراهم گرديده، و منابع اطلاعاتي به‌گونه‌اي سامان يافته است كه در مواقع لزوم اطلاعات كامل در دسترس قرار گيرد. اين ارزش‌ها عبارتند از :

1. نيروي كار بهتر كه تعليمات بهتري ديده‌اند و توانايي بيشتري در رويارويي با مشكلات دارند؛

2. پيشرفت توليدي بهتر مبتني بر دانش بيشتر درباره نيازهاي مصرف‌كننده؛

3. مهندسي بهتر مبتني بر دسترس‌پذير بودن اطلاعات علمي و فني و استفاده از آن؛

4. بازاريابي بهتر شامل انتخاب بازارها و شيوه دستيابي به آنها؛

5. داده‌هاي اقتصادي بهتر براي تصميم‌گيري مناسب

جهت سرمايه‌گذاري و تخصيص منابع؛

6. مديريت داخلي بهتر مبتني بر استفاده از اطلاعات و فن‌آوري‌هاي همراه آن براي ارتباطات و تصميم‌گيري پيشرفته.

 

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

تصوير 4. مفاهيم نهفته در سياست ملي

 

 

 

 

 


 

 

 

تصوير 5. ساختار تخميني توزيع نيروي كار

 

البته در نقطه مقابل اين ارزش‌ها، عوامل منفي مهمي نيز وجود دارد كه نتايج مستقيم ويژگي‌هاي اقتصادي اطلاعات هستند. اين عوامل منفي مي‌توانند مانع شركت‌ها در سرمايه‌گذاري داخلي لازم در زمينه منابع اطلاعاتي شوند. كارآفرينان اطلاعاتي ممكن است فرصت يابند تا شكاف‌ها را پر كنند، اما اقدام به چنين كاري براي آنان همراه با خطرهاي بزرگ خواهد بود. از اين رو، لازم است انگيزه كافي براي خطر كردن وجود داشته باشد. مهم‌ترين عوامل منفي را مي‌توان چنين برشمرد:

1. هزينه‌هاي آشكار كه بيشتر فعاليت‌هاي اطلاعاتي در زمينه نيروي كار، تجهيزات، و خريد را در بر دارند؛

2. بازدهي نامعلوم كه از ويژگي‌هاي شاخص فعاليت‌هاي اطلاعاتي است و غيرقطعي بودن بازدهي سود و بازگشت سرمايه را در بر مي‌گيرد. نتايج مثبت هر يك از منافع پيشگفته را به‌دشواري مي‌توان به دسترس‌پذير بودن اطلاعات نسبت داد. در بسياري موارد، تصميم‌گيري مي‌تواند بدون اطلاعات صورت گيرد و حتي ممكن است تصميمي بر خلاف مسير اطلاعات مرتبط گرفته شود؛

3. بازدهي درازمدت كه حتي زماني كه ارزش فعاليت اطلاعاتي مشهود است، ممكن است صورت گيرد، در حالي كه هزينه‌ها بلافاصله صرف مي‌شوند. نتيجه آن است كه بيشتر سرمايه‌گذاري‌هاي اطلاعاتي طي دوره زماني طولاني جبران مي‌شوند؛

4. اطلاعات مستقيمآ مولّد نيست و تنها در موقعيت‌هاي نادر (و بيشتر در خود صنايع اطلاعاتي) به‌صورت مستقيم مولّد و سودمند است. ارزش اطلاعات در استفاده بهتر از ديگر منابع نهفته است نه در مشاركت مستقيم در توليد؛

5. هزينه سربار كه حسابدارها عملا با اطلاعات اين‌گونه برخورد مي‌كنند، و از اين رو، هر گاه نياز به كاهش هزينه است، نگاه‌ها متوجه هزينه‌هاي سربار مي‌شود.

اقتصاد خرد اطلاعات. اين بحث از سه جنبه قابل بررسي است: 1) ارزش اطلاعات براي توليدكنندگان، )2 هزينه‌هايي كه آنها براي توليد كالاها و خدمات اطلاعاتي متحمل مي‌شوند، و 3) ارزش اطلاعات براي كاربران كه پايه و اساس تمايل آنان براي پرداخت پول در ازاي كالاها و خدمات اطلاعاتي است. در ابتدا خدمات و محصولات اطلاعاتي در بخش اطلاعاتي اوليه مورد توجه قرار مي‌گيرد، زيرا داده‌ها و آمار مربوط به آنها در دسترس است. اما هزينه‌ها و ارزش‌هاي درون بخش اطلاعاتي ثانويه نيز، از جنبه اقتصاد خرد، حائز اهميت است.

ارزش اطلاعات براي بخش اطلاعاتي اوليه. شركت‌هاي فعال در بخش اطلاعاتي اوليه به‌ظاهر سرگرم كسب درآمدند، اما در واقع خطر كردن فراوان است و فوايد مالي، با اين خطرها متناسب به نظر نمي‌رسد، اين وضع، به‌ويژه در مورد نشر كه تفاوت هزينه و سودمندي آن بسيار اندك است صدق مي‌كند. ناشران كتاب غالبآ براي سودآوري، متكي به منابع درآمد فرعي هستند؛ مجلات علمي تا حد زيادي به حق اشتراك متكي هستند؛ انتشارات دانشگاهي تقريبآ در همه دنيا از يارانه بهره‌مندند؛ روزنامه‌ها و مجلات تقريبآ به‌صورت كامل تحت حمايت تبليغات هستند. البته موفقيت‌هايي نيز از قبيل كتب پرفروش، فيلم‌هاي موفق، و سريال‌هاي تلويزيوني كه جايزه گرفته‌اند وجود دارد. اما در هر يك از اين حوزه‌ها بازندگان فراواني نيز مي‌توان يافت. همان‌گونه كه وگل[5]  اشاره مي‌كند، بسياري از فيلم‌ها ـ اگر نگوييم بيشتر آنها ـ سودي به تهيه‌كننده خود باز نمي‌گردانند. تعداد اندكي از فيلم‌ها موفق هستند كه در واقع زيان ناشي از تعداد فراوان فيلم‌هاي موفق را جبران مي‌كنند (25).

در تجارت، ارزش‌ها را مي‌توان به بهترين نحو از طريق درآمدهاي كسب‌شده توسط هر صنعت سنجيد. داده‌هاي مربوط به ايالات متحده كه در تصوير 5 ارائه شده نشان‌دهنده توزيع درآمدهاست كه در جدول 1 آمده است.

 

جدول 1. توزيع درآمدها در ايالات متحده بر اساس درصد توليدناخالص ملي و دلارهاي خالص حاصل‌شده، برمبناي توليد ناخالص ملي6/5 تريليون دلار در سال 1990

 

 
 
 
 
 

 

بر اساس داده‌هاي گزارش بوكر (3) در 1986، نشر كتاب 10 بيليون دلار، طبق آمار مك لاپ و ليسون (17) در ،1978 نشر مجله 1 بيليون دلار، بنا به گزارش وگل (24) در ،1983 تفريحات 94 بيليون دلار، و بنا به داده‌هاي دفتر آمار كارگري (22) در 1990، آموزش 365 بيليون دلار، تحقيق و توسعه دانشگاهي 21 بيليون دلار، و خدمات تجاري متفرقه 160 بيليون دلار بوده است. بنابراين، مي‌توان برآوردهايي در مورد برخي صنايع توزيعي انجام داد و آنها را براي سال 1990 به صورت جدول 2 ارائه كرد.

جدول 2. برآورد برخي صنايع توزيعي در سال 1990

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هزينه‌هاي اطلاعات. ايجاد اطلاعات بايد با توجه به توليد داده‌ها (يعني نمادهاي ثبت‌شده ارائه‌شده به‌صورت واقعي يا تخيلي) و نيز با توجه به پردازش آنها براي استخراج آنچه "اطلاعات منبع" ناميده مي‌شود صورت گيرد. اطلاعات منبع از حيث كاربرد مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد و اگر ارزشمند به نظر رسيد براي توليد آنچه "نسخه اصلي توليد"[6]  نام دارد پردازش مي‌شود. در مورد نشر كتاب، اين فرايندها همان ويراستاري است. نتيجه اين فرايندها پايه‌اي براي توليد نسخه‌هاي تكثيرشده جهت توزيع يا تدارك خدمات فراهم مي‌كند. خدمات و كالاهاي حاصل‌شده به بازار عرضه و توزيع مي‌شود. در مجموع، اين موارد شامل پنج مرحله است كه براي آنها هزينه‌هايي مشخص مي‌گردد: پديدآوري، ويراستاري، حروفچيني، توليد، بازاريابي، و توزيع. از بسياري جهات، اين اعمال نمايانگر طرح مورد استفاده در تعريف اطلاعات است.

 

 

 

 

 

 

تصوير 6. وجوه فيزيكي و نمادين كتاب

 

از اين هزينه‌ها، سه مورد اول معرّف سرمايه‌گذاري در زمينه پديدآوري پايه و اساس لازم براي كالاها و خدمات هستند. دو مورد آخر، هزينه‌هاي تحويل كالاها يا خدمات هستند. هزينه‌هاي پديدآوري كتاب‌ها، مقاله‌هاي مجلات، و فيلمنامه‌ها عملا بر دوش نويسندگان است. زماني كه اين هزينه‌ها با پرداخت حق‌التأليف جبران مي‌شود، به‌صورت بخشي از هزينه‌هاي فروش بر دوش ناشر يا توليدكننده استوار مي‌گردد.

در اينجا از كتاب‌ها، مجلات، خدمات پايگاه‌هاي اطلاعاتي، فيلم، تلويزيون، و كتابخانه‌ها براي نشان دادن اين هزينه‌ها در بخش اطلاعاتي اوليه استفاده شده است. به‌منظور ارائه نگاهي كلي به هزينه‌هاي سرمايه‌اي و هزينه‌هاي تحويلي جدول 3 ارائه گرديده است.

البته، هزينه‌هاي سرمايه‌اي ثابت هستند، در حالي كه هزينه‌هاي تحويلي، همانند عملكردهاي فروش، متغيرند. از اين رو، منظور از درصدهاي نشان‌داده‌شده، نشان دادن تجربه در مواقعي است كه دخل و خرج برابر مي‌شود. مادامي كه فروش افزايش مي‌يابد، درصد هزينه‌هاي تحويلي نيز بالا مي‌رود، اما هزينه‌هاي سرمايه‌اي ثابت مي‌ماند؛ كه نتيجه آن افزايش تدريجي سود است.

جدول 3. مقايسه هزينه‌هاي سرمايه‌اي و هزينه‌هاي تحويلي

 

 
 
 
 
 

 

 

 

اقتصاد خرد نشر كتاب. محتواي كتاب معمولا مخلوق ذهن نويسنده است. خلق يك كتاب ممكن است سال‌ها و سال‌ها زمان ببرد، هزينه‌هاي زيادي به خود اختصاص دهد، و گران تمام شود. به‌طور مثال، نويسنده‌اي ممكن است سه تا چهار سال را صرف تدوين كتابي سيصدصفحه‌اي كند. اگر حدود يك سوم اين زمان صرف اين كار شده باشد، با در نظر گرفتن حقوق سالانه‌اي برابر 50000 دلار، هزينه كتاب 50 تا 60 هزار دلار تمام مي‌شود. پاداش مالي ـ يعني همان سود حاصل از سرمايه‌گذاري در چنين كاري ـ معمولا از طريق حق‌التأليف به‌دست مي‌آيد. نرخ حق‌التأليف معمولا 10 درصد بهاي روي جلد كتاب است. با توجه به ميانگين فروش ناخالص كتب (كه بنا بر آمار منتشرشده، حدود 300000دلار براي هر عنوان است)، درآمد متوسط يك نويسنده موفق شايد 30000 دلار باشد كه بازگشت بخشي از سرمايه‌گذاري اوست. در مورد كتاب‌هاي علمي و تخصصي، سود ناشي از فروش به مراتب كمتر و شايد نيمي از سود ناشي از كتاب‌هاي تجاري عمومي است. تخمين زده مي‌شود كه كمتر از يك درصد مؤلفان واقعآ موفق به انتشار مي‌شوند و تنها نيم درصد حقيقتآ موفق هستند، از اين رو انتظارات نيز اندك است (7). نويسندگي راه كسب درآمد نيست، مگر براي تعداد اندكي نويسنده واقعآ موفق.

اما در مورد ناشر، كاركردهاي عملياتي همان فرايندهاي ضروري اطلاعاتي هستند كه شايد 15 تا 16 درصد بهاي فروش را به خود اختصاص مي‌دهند. ويراستاري مواردي چون تعيين موقعيت و تشويق مؤلفان، همكاري با آنها براي تهيه نسخه دستنويس مطلوب، ارزيابي ارزش اثر، قابليت فروش آن، و مناسب بودنش براي توليد را در بر مي‌گيرد. معمولا يك ويراستار ارشد مسئول چنين اعمالي است كه شايد بتواند 20 تا 25 عنوان كتاب را در سال ويرايش كند. مديريت توليد شامل اعمالي چون حك و اصلاح نسخه، پيكربندي، سازماندهي محتوا، سروصورت دادن به حروفچيني و صفحه‌بندي، يا تبديل آن به نسخه مادر است. البته، هزينه‌هاي سربار و هزينه‌هاي عمومي اداري را نيز بايد به اين موارد افزود كه شامل دامنه وسيعي از هزينه‌هاي سازماني مثل مكان، آب و برق، و جز آن است. توليد شامل فرايندهايي است كه براي محصول قابل فروش و قابل توزيع يعني محصول چاپ و صحافي و انبار شده ضروري است.

كتاب براي فروش عرضه و توزيع مي‌شود. اين اعمال عملا ميان ناشر و توزيع‌كننده تقسيم مي‌گردد. براي فروشنده يا توزيع‌كننده، هزينه‌ها به‌واسطه تخفيف ناشر، كه نوعآ 30 درصد از قيمت تعيين‌شده كتاب است تأمين مي‌گردد. جدول 4 شكل ساده‌شده و كلي داده‌هايي است كه توسط دسوئر (5)، بينگلي (2)، و مك لاپ (16) گزارش شده و هزينه‌ها را به‌صورت درصد قيمت نشان مي‌دهد.

 

جدول 4. درصد هزينه‌ها از قيمت كتاب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از ميان اين هزينه‌ها، هزينه‌هاي عملياتي و حروفچيني جزو هزينه‌هاي سرمايه‌اي محسوب مي‌شوند و ساير هزينه‌ها، از جمله پرداخت حق‌التألف به مؤلف، هزينه‌هاي تحويلي هستند (جدول 5).

جدول 5. نسبت هزينه‌هاي سرمايه‌اي و هزينه‌هاي تحويلي كتاب

 

 

 

 

 

 

 

 

اقتصاد خرد مجلات علمي. هر عضو هيأت علمي نوعآ بين 20 تا 50 درصد از طول سال را صرف پژوهش مي‌كند. صرف نظر از اوقات شخصي، هزينه اين فعاليت از طريق حقوق دانشگاهي تأمين مي‌گردد (كه گفته مي‌شود هزينه متوسط آن 20000 دلار در سال است). به اين عدد بايد هزينه‌هاي تأمين‌شده از طريق كمك‌هزينه‌هاي پژوهشي و قراردادها را نيز افزود (كه گفته مي‌شود 10000 دلار در سال است). متوسط برآيند اين فعاليت، انتشار دو يا سه مقاله پژوهشي بيست‌صفحه‌اي در سال است كه هزينه هر مقاله 10 تا 15 هزار دلار است. براي يك عضو پژوهشي هيأت علمي اگر هم پاداشي براي فعاليت خلاق وي وجود داشته باشد، برگرفته از درآمد ناشي از انتشار آن خواهد بود كه اين درآمد نيز به‌نوبه خود به موقعيت، مرتبه دانشگاهي، و شهرت علمي وي بستگي دارد. جدول 6 شكل ساده و خلاصه‌شده برآوردهاي مفصلي است كه مك لاپ از هزينه‌هاي عملكردي به‌عمل آورده است (16).

 

جدول 6. هزينه‌هاي عملكردي نشر مجلات علمي

 

 

 

 

 

 

 

بايد توجه داشت هزينه‌هاي حروفچيني و صفحه‌بندي در مورد انتشار مقالات علمي بسيار بيشتر از هزينه‌هاي مشابه در كتاب است؛ اين مسئله به‌سبب ماهيت پيچيده‌تر انتشار مجلات علمي است. هزينه‌هاي ويراستاري، حروفچيني، و صفحه‌بندي، و هزينه‌هاي عمومي اداري را بايد هزينه‌هاي سرمايه‌اي و ساير موارد را بايد هزينه‌هاي تحويلي در نظر گرفت (جدول 7).

 

جدول 7. مقايسه هزينه‌هاي سرمايه‌اي و تحويلي مجله علمي

 

 

 

 

 

 

اقتصاد خرد نشر صفحه فشرده (سي. دي. رام). هزينه‌هاي سرمايه‌اي ـ يعني هزينه‌هاي مربوط به پديدآوري محتوا و يك نسخه مادر ـ در مورد نشر صفحه فشرده و چاپ، در اصل، بايد مشابه باشد. در حقيقت، بعضي از بسته‌ها هم شامل مواد چاپي (مثل راهنما و مواد توصيفي) و هم مواد الكترونيكي است. تفاوت، در هزينه‌هاي مربوط به توليد و توزيع خدمات و كالاها نهفته است. امروزه، انتشار و حمل و نقل صفحه فشرده (حاوي متن، بازي، يا برنامه) حدود 4 دلار براي هر واحد هزينه برمي‌دارد، اما اين هزينه در مورد كتاب چاپي حدود 18 درصد از قيمت روي جلد آن (يعني 9 دلار از يك كتاب 50 دلاري) است. علاوه بر اين، ظرفيت ذخيره داده‌ها در مورد مواد الكترونيكي بسيار بيشتر از مواد چاپي است. البته همين ويژگي است كه انتشار و توزيع صفحه فشرده را چنين جذاب كرده است، تا حدي كه بررسي نشان‌دهنده رشد سالانه 50 تا 100 درصدي است.

به‌طور مثال، با استفاده از انتشار يك كتاب به‌صورت صفحه فشرده، هزينه‌هاي توليد پس از مرحله حروفچيني شايد تا حد نصف كاهش يابد، اما ساير هزينه‌ها اساسآ ثابت باقي مي‌ماند (جدول 8).

 

جدول 8. مقايسه هزينه‌هاي سرمايه‌اي و تحويلي صفحه فشرده

 

 

 

 

 

 

 

اقتصاد خرد خدمات پايگاه‌هاي اطلاعاتي. خدمات پايگاه‌هاي اطلاعاتي كه دسترسي به متون رقومي، بايگاني‌هاي داده‌هاي عددي، تصاوير، بانك‌هاي اطلاعاتي مرجع، و كتابشناسي را فراهم مي‌سازند، ابزارهاي گسترده ديگري براي نشر الكترونيكي هستند. در اينجا نيز هزينه‌هاي سرمايه‌اي، مشابه هزينه‌هاي سرمايه‌اي چاپ هستند. با اين حال، در اينجا دسترسي و بازيابي اقلام مورد نياز، جايگزين توليد براي توزيع مي‌شود. هزينه‌هايي كه خدمات پايگاه‌هاي اطلاعاتي متحمل مي‌شوند شامل هزينه ذخيره، پردازش ريانه‌اي براي نگهداري، دسترسي و بازيابي، و مخابرات است. به‌جز اين موارد، هزينه‌هايي نيز ممكن است برعهده واسطه‌هاي اطلاعاتي نظير كتابخانه‌هاي مرجع، كارگزاران، يا كارآفرينان اطلاعاتي باشد. اين واسطه‌ها از جهتي همتاي خرده‌فروشي‌هاي كتاب هستند. در مطالعه كينگ و همكارانش (13) زمان لازم براي كاوش متوسط توسط يك كارمند در حدود 50 دقيقه تخمين زده شده است. با در نظر گرفتن حقوق حرفه‌اي 15 دلار براي هر ساعت و با احتساب هزينه‌هاي عمومي و سربار، هزينه كاوش به حدود 25 دلار مي‌رسد. هزينه‌هاي مستقيم كاوش از پايگاه اطلاعاتي مرجع در جدول 9 برآورد شده است.

 

جدول 9.  هزينه‌هاي مستقيم كاوش از پايگاه اطلاعاتي مرجع

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

حق‌التأليف پولي است كه براي تأمين هزينه‌هاي سرمايه‌اي به توليدكننده پايگاه اطلاعاتي پرداخت مي‌شود؛ ساير هزينه‌ها، از جمله هزينه‌هاي مربوط به واسطه‌ها، هزينه‌هاي تحويلي هستند. با استفاده از داده‌هاي مربوط به سال 1985، مي‌توان جدول 10 را ارائه كرد.

 

جدول 10. مقايسه هزينه‌هاي سرمايه‌اي و تحويلي پايگاه اطلاعاتي

 

 

 

 

 

 

 

 

اقتصاد خرد فيلم و تلويزيون. خلق فيلم‌هاي سينمايي، فرايند تعاملي پيچيده‌اي ميان تهيه‌كنندگان، كارگردانان، نويسندگان، بازيگران، فيلمبرداران، طراحان، و مانند ايشان است. هزينه‌هاي اين كار هنگفت است و شامل بودجه‌هاي چند ميليون دلاري در مورد فيلم‌هاي سينمايي، چند صد هزار دلاري براي برنامه‌هاي تلويزيوني، و چند ده هزار دلاري براي بخش‌هاي كوتاه مجموعه‌هاي تلويزيوني است. نتيجه مشخص اين توليد عبارت است از نگاتيو يا نوار مغناطيسي مادر كه از روي آن نسخه‌هاي توزيعي براي عرضه و نمايش بر صحنه يا صفحه تلويزيون تهيه مي‌شود.

وگل (24) تصويري از توزيع هزينه‌ها را در زماني كه دخل و خرج برابر باشد، به‌صورت جدول 11 تهيه كرده است.

 

جدول 11. توزيع هزينه‌ها در فيلم سينمايي و تلويزيون

 

 

 

 

 

 

 

اقتصاد خرد كتابخانه‌ها. كتابخانه‌ها معمولا در سازمان‌هايي از قبيل نهادهاي دانشگاهي، انجمن‌ها ،مدارس، و شركت‌ها فعاليت مي‌كنند، اما در اينجا، آنها را جزئي از بخش اطلاعاتي اوليه در نظر مي‌گيريم، زيرا عملكرد آنها مبتني بر اطلاعات است. جدول 12 به‌صورت كلي هزينه‌هاي كتابخانه‌هاي بزرگ دانشگاهي و عمومي را مقوله‌بندي كرده است (15).

 

جدول 12. هزينه‌هاي كتابخانه‌هاي بزرگ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هزينه‌هاي فراهم‌آوري، خدمات فني، وبخشي از هزينه‌هاي عمومي اداري را بايد هزينه‌هاي سرمايه‌اي تلقي كرد؛ هزينه‌هاي خدمات به خوانندگان و بخشي از هزينه‌هاي عمومي اداري جزو هزينه‌هاي تحويلي هستند (جدول 13).

 

جدول 13. مقايسه هزينه‌هاي سرمايه‌اي و تحويلي كتابخانه

 

 

 

 

 

 

 

 

اقتصاد خرد بخش اطلاعاتي ثانويه. هزينه‌هاي اطلاعات در بخش اطلاعاتي ثانويه مشابه هزينه‌ها در بخش اوليه است، اما سنجش آنها دشوار است. پرداخت اين هزينه‌ها ممكن است برعهده گروه استفاده‌كننده، مشتري يا پروژه واگذار گردد يا اينكه به‌مثابه بخشي از هزينه‌هاي عمومي و سربار تقبل شود. جايي كه در قبال هزينه‌ها وجه دريافت مي‌شود، نظام حسابداري مي‌تواند سهم خالص هر بخش از خدمات را از كل بودجه محاسبه كند، به‌طوري كه نظام قيمت‌گذاري انتقال‌دهنده اطلاعاتي درباره شدت تقاضا و سهم آن از درآمدهاي ناخالص كلي است. اما شقّ دوم يعني تقبل هزينه‌هاي اطلاعات به‌عنوان بخشي از هزينه‌هاي عمومي و سربار، از دقت كمتري در تعيين هزينه‌هاي خدمات اطلاعاتي مختلف برخوردار است.

هزينه‌هاي مرتبط با خدمات و محصولات اطلاعاتي را مي‌توان چنين تقسيم كرد: 1) هزينه‌هاي ثابت نظير دستمزدها كه، چه استفاده صورت بگيرد و چه نگيرد، وجود دارند؛ )2 هزينه‌هاي متغير نظير هزينه‌هاي اشتراك پايگاه اطلاعاتي و ديگر خدمات كه، چه استفاده صورت بگيرد و چه نگيرد، وجود دارند؛ و 3) هزينه‌هاي متغير نظير هزينه‌هاي كاوش پايگاه اطلاعاتي كه به استفاده واقعي از محصولات و خدمات ارتباط مي‌يابد و در، صورت عدم استفاده، وجود نخواهند داشت. علاوه بر هزينه‌هاي مستقيم، هزينه‌هاي غيرمستقيم نيز وجود دارد كه اجاره‌بها، هزينه‌هاي عمومي اداري، و هزينه‌هاي سربار از آن جمله‌اند كه اين موارد نيز ربطي به ميزان استفاده ندارند.

بيشتر فعاليت‌هاي اطلاعاتي داخلي نظير كتابخانه‌هاي تخصصي، به‌صورت مراكز هزينه‌اي با بودجه‌اي سالانه عمل مي‌كنند و هزينه‌هاي مستقيم شامل هزينه مواد و نيروي كار و شايد هزينه‌هاي ثابت را پوشش مي‌دهد. در اين روش، فعاليت اطلاعاتي از نظر حسابداري هزينه سربار يا بالاسري تلقي مي‌شود. اين نظام، از لحاظ كاربرد، نظامي ساده است؛ اما در درازمدت سبب بي‌توجهي به كتابخانه مي‌شود. زماني كه مدير يك شركت به بررسي عمليات مالي شركت مي‌پردازد و به كتابخانه به‌عنوان يك هزينه و نه يك كمك‌كننده مستقيم مي‌نگرد، احتمالا درصدد برمي‌آيد كه بودجه آن را كاهش دهد. شق دوم آن است كه فعاليت اطلاعاتي به‌صورت فعاليتي سودآور عمل مي‌كند و خدمات خود را در داخل و به‌صورت بالقوه در خارج از سازمان مادر به معرض فروش مي‌گذارد واين قابليت را دارد كه بتوان از لحاظ مالي به آن توجه كرد.

ارزش‌هاي اطلاعات در استفاده. ارزش غني‌سازي فرهنگي، تفريح، و سرگرمي نيز همانند منافع اطلاعات از طريق تمايل افراد براي پرداخت پول در ازاي آنها نمود مي‌يابد. فيلم، تلويزيون، تئاتر، هنر، و ورزش كه همگي صنايع چند بيليون دلاري هستند توسط مصرف‌كنندگان و تبليغ‌كنندگان پشتيباني مالي مي‌شوند. همان‌گونه كه در جدول 14 نشان داده شده، وگل (24) زمان و هزينه‌اي را كه بزرگسالان در سال 1981 صرف فعاليت‌هاي تفنني برگزيده كرده‌اند، برآورد كرده است. اين ارقام بيانگر بيش از نيمي از اوقات بيداري يك فرد و تقريبآ 3 درصد از توليد ناخالص ملي است. با هر مقياسي كه بسنجيم، اين مقادير زمان و هزينه قابل توجهي را شامل مي‌شوند.

استفاده ديگر افراد از اطلاعات به‌منظور آموزش و پيشرفت فردي است. هزينه‌هاي آموزش رسمي حدود 7 درصد از توليد ناخالص ملي را تشكيل مي‌دهند، و هزينه‌هاي آموزش غيررسمي و تعليمات صنعتي شايد 3 درصد ديگر از توليد ناخالص ملي را در بر گيرند. مطالعه‌اي كه در 1986 توسط مؤسسه پژوهشي ايالات متحده صورت گرفته نشان مي‌دهد كه بيش از 30 بيليون دلار در 1986 براي آموزش رسمي كاركنان صرف شده، اما 180 بيليون دلار ديگر نيز براي آموزش ضمن خدمت صرف گرديده است. چكيده‌نامه آماري ايالات متحده در 1987 گزارش كرده است كه مجموع هزينه‌هاي آموزش رسمي در همه سطوح عمومي و خصوصي در 1986، بالغ بر 260 بيليون دلار بوده است (22). و بنا به گزارش‌هاي مكتوب نيز رقم 30 بيليون دلار به‌عنوان هزينه برنامه‌هاي آموزش رسمي صنعتي در 1993 قيد شده است (6).

 

جدول 14. زمان هزينه فعاليت‌هاي تفنني

 

 

 

 

 

 

 

 

ارزش خدمات اطلاعاتي براي افراد متخصص. برآورد شده است كه افراد متخصص تقريبآ 60 درصد وقت خود را صرف ارتباطات و كار با اطلاعات مي‌كنند (4). اين افراد هزينه‌هايي را براي به‌دست آوردن اطلاعات واستفاده از آن متحمل مي‌شوند، اما برآورد شده است كه منافع مستقيم حاصل از استفاده از اطلاعات براي آنها، ده برابر آن چيزي است كه هزينه كرده‌اند. با اين حال، چيزي كه مهم‌تر از منافع مستقيم است، افزايشي است كه در توليد حاصل مي‌شود و آن را با نتايج توليدشده مي‌سنجند (نتايجي مثل گزارش‌ها، انتشارات مديريتي، طرح‌ها و پيشنهاده‌هاي پژوهشي، مشاوره‌ها، و جز آن)؛ مدت زماني كه صرف انجام كار و آماده كردن چنين نتايجي مي‌شود بسيار كارآمدتر مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

ارزش اطلاعات در تجارت و صنعت. تجارت و صنعت براي پشتيباني از مديريت عملياتي، برنامه‌ريزي تجاري، و تصميم‌گيري نيازمند اطلاعات است. اطلاعات به صورت جهاني براي توسعه توليد، بازاريابي، مديريت مالي، و عمليات صنعتي ضروري است.

به‌منظور ترسيم اهميت اطلاعات براي تجارت، مي‌توان به گسترش برنامه‌اي تجاري توجه كرد. چنين برنامه‌اي خلق مي‌شود تا مبيّن رسالت يك سازمان باشد و به‌عنوان طرحي پيشنهادي براي به‌دست آوردن سرمايه عمل مي‌كند. برنامه‌اي براي توسعه‌هايي است كه قرار است در آينده صورت گيرد و راهنمايي براي برنامه‌ريزي‌هاي بعدي با حركت به سمت نوعي اقتصاد اطلاعاتي است. برنامه تجاري نيازمند آن است كه نقش اطلاعات در حمايت از اهداف تجاري مشخص گردد. اطلاعات براي حمايت از تحقيق و توسعه در زمينه توليد، براي دستيابي به بنيه مالي، براي بازاريابي، براي شناخت حكومتي، براي استفاده از استانداردهاي صنعتي، و براي مديريت كاركنان حائز اهميت است (12؛ 9).

براي شركت‌هاي فعال در بخش اطلاعاتي اوليه، شناخت نقش اطلاعات، همان‌گونه كه در شكل 7 نشان داده شده، از اهميت خاصي در امر تدارك توليد و خدمات اطلاعاتي برخوردار است.

 

ترجمه حميدرضا جمالي مهموئي

 نقش تبلیغات دراقتصاد





، 
 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 18 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

هر سازمانی که در متن جامعهای پدید میآید، بر اساس یک نیاز اجتماعی و دارا کارکردهایی درخدمت جمع و جامعه است، تا بتواند به صورتی همانگ، خدمات خود را به جامعه که منشا آن است،عرضه کند. انتخاب شیوههای معرفی در سرح افکار عمومی بر عهده روابط عمومی یک سازمان است کهبرای انجام این مهم نیز وظایفی بر عهده دارد. - حراست از محیط سازمان - انتقال میراث فرهنگ خود از نسلی به نسل دیگر - ایجاد همبستگی بین اجزای جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی - اشاعه فرهنگ خاص سازمان در سطح جامعه در این راستا نقش هایی را نیز بر عهده دارد. این نقشها عبارتند از: وظیفه اخلاقی (حمایت ازهنجارهای سازمانی)، امکان اعطای پایگاه اجتماعی (با واگذاری اختیارات و امتیازات خاص به افراد وگروهها با آشکار کردن واقعیات یا ارتقای پایگاههای آنان) و همچنین برخی وظایف دیگر نظیرتأثیرگذاری بر جامعه، ایجاد حس مشارکت و همراهی نقشها و...برای دست یابی به اهداف فوق لازم است برنامه ریزی دقیقی شکل گیرد. روابط عمومی با تعیینسیاستهای خاص برای ساماندهی افکار عمومی در زمینه معرفی یک محصول یا خدمت باید سره اصلرا به عرصه اجرا در آورد: - معرفی - تکرار نام و اعلام ویژگیهای و خصوصیات - وفاداری به نام با رعایت سه صال میتوان اطمینان یافت که زمان بهره برداری در سطح گسترده ازارتباطات و انگیزههای ایجاد شده در سطح افکار عمومی فرا رسیده است. اما آنچه در این زمینه فعالیت را دشوار میسازد، آن است که در جامعه امروز ما به دلیل عدمشناخت و آگاهی در زمینه مقوله تبیغات از سوی افکار عمومی، این واژه بار منفی بر خود گرفته است.سازمانها "تبلیغات" را معادل "هزینه" ارزیابی میکنند. حال آنکه تبلیغات چنانچه در مسیر واقعی خود وبر مبنای اصول علمی حرکت کند، به نوعی سرمایه گذاری تبدیل میشود. اما چگونه میتوان فرهنگتبلیغات را نهادینه کرد؟ این موضوع نه تنها باید به عنوان طرح هایی بلند مدت و میان مدت برای سیاست گذارانمحسوب شود، بلکه کلیه دستگاههای فرهنگ ساز و مجریان آنها نیز باید استراتژیهای شفاف و روشنیبرای تبیین این مطلب داشته باشند. از جمله موانعی که به راحتی قابل گذشت نیست و به صورتغیرمحسوس و نامرئی عمل میکند همان موانع غیر فرهنگی بر سر راه تبلیغات است. حتی واژههای بهکار گرفته شده در عرصه تبلیغات طی دهههای اخیر به گونهای است که دست اندرکاران اجرایی تبلیغاترا "سوادگر" و عمل آنان را "سوداگرانه" تعبیر کردهاند. این در حالی است که میدانیم صنعت تبلیغات یکصنعت استراتژیک در توسعه اقتصادی میباشد. آیا این ترمزی بر سر راه تبلیغات نیست؟ در یک کلام برای نهادینه کردن فرهنگ تبلیغات باید به افکار عمومی تفهیم کنیم که دستاندرکاران عرصه تبلیغات جزیی از فرهنگ سازان این مرز و بوم هستند و از سوی دیگر از دست اندرکارانعرصه تبلیغات بخوایم که فرهنگ این عرصه را رعایت کنند و با رفتارهای حرفهای در جهت نهادینهکردن فرهنگ حرفهای خود کوشا باشند.
 
 
منبع:سایت آفتاب

نقش تبلیغات دراقتصاد





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 17 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

مردم جوامع امروز بدون استفاده از رسانه‌ها نمی‌توانند به زندگی عادی خود ادامه دهند و رسانه‌ها در زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها رخنه كرده‌اند. تولید و مصرف كالاهای رسانه‌ای، مثل روزنامه‌ها، مجلات، برنامه‌های رادیو و تلویزیون و ... با پیروی از قوانین اقتصادی صورت می‌گیرد و صفت رسانه‌ها بخشی از فعالیت‌های اقتصادی را شامل می‌شود.
در به‌کارگیری تفکر نظری رسانه در اقتصاد، نقش رسانه در تعاملات بین بازیگران اقتصادی مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد. رسانه‌ها خودشان به عنوان بستر برخورد تولیدات و تقاضا در بازارهای غیرشخصی عمل می‌کنند. از حروف الفبای خط میخی بابلی‌ها تا بیت‌های اینترنت، رسانه‌ها قابلیت بستن قرارداد و تجارت غیرشخصی را داشته‌اند. از این‌رو رسانه همیشه بخش مهم، اما بدیهی اقتصادی مدرن بوده است.
در نظام مبتنی بر بازار، اصل اساسی و خدشه‌ناپذیری به نام بازار بر تمامی عرصه‌ها حاکم است و اقتصاد قلمرویی است که بر تمامی عرصه‌ها رجحان دارد و عامل اساسی تعیین‌کننده سویه‌های تصمیم‌گیری در تمامی زمینه‌ها نیز می‌باشد. رسانه‌ها در این نظام به مانند تمامی حوزه‌ها از فلسفه وجودی جامعه لیبرال ـ که مبتنی بر بازار است ـ تبعیت می‌کنند. نهایتاً پارادایمی متشکل از مفاهیمی همچون جهانی شدن اقتصاد، بازارهای آزاد، تجارت آزاد جهانی و موافقت‌نامه عمومی تعرفه و تجارت (GATT)، صندوق بین‌المللی پول (IMF) و ... شکل می‌گیرد که تأثیر خود را در اداره، نوع وظایف و نهایتاً محتوای رسانه‌ای به شکل بارز و مشخصی اعمال می‌کند. به عبارتی، در این نظام به تبعیت از فلسفه وجودی آن از آزاد‌سازی، خصوصی‌سازی و حذف نظارت دولتی بر رسانه‌ها دفاع می‌شود. در نتیجه شبکه‌های خصوصی جدیدتر و بیشتری (چه عمومی و چه تخصصی) برای بینندگان ایجاد شده است که پیوسته خواستار آزادسازی هرچه بیشتر رسانه‌ها هستند.
این مکتب از اصالت سود تغذیه می‌شود و ریشه در مکتب کلاسیک اقتصاد و نظرات آدام اسمیت و ریکاردو در عرصه‌ اقتصاد و نظریات جان لاک و استوارت میل در عرصه‌ فلسفی دارد. بازار به عنوان دست نامرئی در جهت رفاه همگانی عمل می‌کند. در این مکتب که به مکتب طرفداران عرضه نیز معروف است، اعتقاد بر این است که هر عرضه‌ای سبب ایجاد تقاضای خود می‌شود و نهایتاً بازار به عنوان مکانیسمی ماورایی در جهت تعیین قیمت و انجام مبادله عمل می‌کند. این مکانیسم مدعی است که بیشترین مطلوبیت را ایجاد می‌کند. در عرصه رسانه‌ای نیز هیچ تفاوتی با سایر کالاها دیده نمی‌شود. رسانه‌ها محصولاتی را تولید می‌کنند که منطق کالاهای دیگر بر آن حکمران است و بیننده به عنوان مصرف‌کننده تلقی می‌شود. در نهایت آن‌چه تقاضا می‌کند، در اختیار او قرار می‌گیرد و به علایق بینندگان توجه کامل می‌شود. افزایش کانال‌های مختلف در راستای تکریم بیشتر استفاده‌کنندگان است.
نظام رسانه‌ای مبتنی بر بازار، با گسترش روزافزون تکنولوژی، جایگاه خود را مستحکم‌تر می‌کند و در نهایت به سمت بازار پیچیده‌ای حرکت می‌کند که متکی بر حاکمیت مصرف‌کننده است. اصول اساسی حاکم بر روابط رسانه‌ای در نظام بازار،‌ آزادی انتخاب برای مصرف‌کننده و آزادی بیان برای تهیه‌کننده محتوا، عدم پذیرش شخص ثالث یا هر گروه و نهادی در تصمیم‌گیری و نظارت شکل می‌گیرد. گذشت زمان در نظام بازار سبب بروز بحران‌هایی شد که در نتیجه عدم تحقق پیش‌فرض‌های نظام بازار به شکست بازار معروف شد.
شکست بازار مبین این نکته بود که اصطلاحاتی نظیر شهروند، برابری سیاسی، قلمرو عمومی و ... مفاهیمی‌اند که در نظریه‌ مبتنی بر اقتصاد کلاسیک دارای تناقضات بنیانی‌اند؛ چرا که ارزش نهایی فقط و فقط توسط بازار تأمین می‌شود و تمامی حوزه‌ها (حتی حوزه فرهنگ) صلاحیت و عدم صلاحیت خود را از بازار احراز می‌کند. در نهایت اندیشه بازار نه به ابزاری نظری، بلکه به ابزاری ایدئولوژیک تبدیل می‌شود که مدعی جوابگویی به تمام حوزه‌های زندگی بشر است و فرهنگ به مجموعه‌ای از کالاها و خدمات قابل تبدیل به پول و در خدمت بازار تبدیل می‌شود.
 

• روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 2042، 27 اسفند 1388

نقش تبلیغات دراقتصاد
 





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 17 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

برای ایجاد انگیزه در پیشرفت، قبل از هر امر دیگری مردم باید توسعه و پیشرفت را بشناسند و اطلاعات و اندیشه‌های جدید را به‌دست آورند. آن‌ها باید لزوم تغییرات را درک کنند و در مورد راه‌های مختلف ایجاد تغییر، اطلاعات لازم را داشته باشند. اهمیت رسانه‌های همگانی در این تحول و دگرگونی به حدی است که این وسایل، پشتوانه و زیربنای تغییرات اجتماعی در توسعه ملی به‌شمار می‌روند. رسانه‌های همگانی با ایفای نقش آموزشی و خبری خود، در ایجاد تحول و مهارت‌ها، ارزش‌ها و انگیزه‌ها مؤثرند. رسانه‌های همگانی می‌توانند با استفاده از شیوه‌های مناسب، نیازهای عمومی را با امکانات ملی در کشور هماهنگ کنند.
در بخش مصرف، گاهی گفته می‌شود مصرف به توسعه لطمه می‌زند و تنها راه رسیدن به پیشرفت، صرفه‌جویی است؛ البته اگر صرفه‌جویی به معنی انباشت سرمایه و تخصیص منابع به سرمایه‌گذاری‌های اساسی باشد، کاملاً صحیح است، ولی اگر مفهوم صرفه‌جویی صرف‌نظر کردن از تولید و مصرف کالای مورد نیاز باشد، قطعاً صحیح نیست و باید گفت اقتصاد، علم استفاده درست و صحیح است، نه علم صرفه‌جویی. رسالت رسانه همگانی در درک این امر مهم است. همان‌گونه که اشاعه مصرف‌گرایی به سبک غرب، شاید به نوعی خیانت به اقتصاد ملی محسوب می‌شود، رواج دادن شیوه درست تولید و توزیع کالای اساسی و ترغیب مردم به استفاده از آن‌ها، بزرگ‌ترین خدمت به توسعه است.
در امر تولید، رسانه‌ها می‌توانند سهم بخش‌های مهم تولید (صنعت، کشاورزی و خدمات) و تأثیر هر کدام بر روند توسعه را به جامعه نشان دهند تا عوامل تولید به نسبت صحیحی در این بخش‌ها توزیع شود و بهترین استفاده ممکن از آن‌ها به‌عمل آید. همچنین برای تربیت انسان و پیش‌برد جامعه و رسیدن به توسعه، شناخت نیازمندی‌های مردم، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. این نیازمندی‌ها تنها نیازهای مادی برای زندگی نیست، بلکه سایر نیازها را که به ارتقاء سطح زندگی و فرهنگ افراد مربوط می‌شود نیز دربر می‌گیرد. گاه مردم با این نیازها آشنا نیستند، لذا رسانه‌ها در این زمینه نقش مهمی برعهده دارند.
پیوند بین رسانه‌ها و توسعه سال‌ها است که به صورت‌های گوناگون مورد بحث نظریه‌پردازان توسعه قرار گرفته است. از آن‌جا که اکثر نظریه‌پردازان، توسعه را به معنای رواج ارزش‌های غربی می‌دانستند، خود به خود تکنولوژی‌های ارتباطی و رسانه‌ای را ابزاری در جهت دست‌یابی به این هدف تلقی و گسترش آن را توصیه می‌کردند. آن‌ها بر این باور بودند که توسعه رسانه‌ها و امکانات ارتباطی از یک‌سو به شکل‌دهی شخصیت انسان‌ها کمک می‌کند و از سوی دیگر، دولت‌ها و جوامع را آماده پذیرش ارزش‌ها و فرهنگ غربی خواهد ساخت و در نتیجه رسانه‌های گروهی زمینه‌ساز استمرار توجیه حضور شرکت‌های چند ملیتی در کشورهای توسعه‌نیافته جهان خواهند شد.
این تشخیص درست بود؛ یقیناً جز در سایه سیطره عظیم ارتباطات و گسترش امواج، چنین پذیرشی صورت انجام نمی‌یافت. درست است که کشورهای درحال توسعه و کمتر توسعه‌یافته‌ای مانند افغانستان از پذیرش تکنولوژی‌های جدید ارتباطی برای توسعه ناگزیرند، اما این امر دلیل بر تسلیم محض بودن و یکسان شدن با جوامع غربی نیست، بلکه باید جهانی فکر و محلی عمل نمود. از آغاز قرن نوزدهم سئوالاتی درباره ارتباطات به‌طور اعم و نقش تکنولوژی‌های ارتباطی به‌طور اخص در تغییرات اجتماعی، رشد اقتصادی و دگرگونی‌های سیاسی کشورهای موسوم به توسعه‌نیافته مطرح بوده است.
تاریخ آمریکای لاتین، آسیا و خاورمیانه در قرن بیستم مبین این حقیقت است که نهادهای ارتباطی قدیم و جدید به‌طور مستقیم در تعلیم ملت‌ها نقش داشته‌اند، به‌طوری که می‌توانیم در تعدادی از این کشورها پیوندهای مستقیمی را بین مطبوعات و انقلاب، ارتباطات از راه دور، نوگرایی و نهادهای سنتی به وضوح ببینیم. در روند توسعه هر فنآوری، ترویج و انتشار آن و آماده كردن ذهن متخصصین برای فعالیت در این زمینه و ترغیب مردم برای خرید محصولات مرتبط با فنآوری مورد نظر، از اهمیت خاصی برخوردار است. در صورت انتشار درست یك فنآوری است كه آن فنآوری با اقتصاد ملی گره خواهد خورد و همه گروه‌های علمی و صنعتی در بهره‌گیری از آن شریك خواهند شد. شكوفایی صنایع مختلف و بهره‌گیری درست و حتی ایجاد رشد و فنآوری جدیدتر بستگی زیادی به ترویج آن دارد. منظور از ترویج، تقویت زیرساخت‌های فكری ـ فرهنگی مورد نیاز برای فعالیت‌های هماهنگ و منسجم می‌باشد تا هركس از نقش سازنده خود در این حركت ملی آگاه شود.
بنا بر آن‌چه گفته شد، درباره رابطه بین رسانه و توسعه نظرات زیادی مطرح است؛ برخی نظرات رسانه را ابزاری در خدمت توسعه می‌دانند و بعضی تئوری‌های دیگر رسانه را از نتایج توسعه می‌دانند. اما آن‌چه که غیرقابل انکار می‌باشد، نقش و تأثیر رسانه در فرآیند نوسازی و توسعه یک کشور است. البته ناگفته نماند که اگر مطالعات ارتباطی را به‌ویژه به جوامع درحال توسعه تعمیم دهیم، به این نتیجه می‌رسیم که رسانه‌ها هم محرک توسعه‌اند و هم نتیجه آن. به عبارت دیگر، رسانه‌ها در وجه منفی هم می‌توانند عامل توسعه‌نیافتگی باشند و هم نتیجه توسعه‌یافتگی؛ یعنی ساخت اجتماعی و سیاسی توسعه‌نیافته، ارتباطات توسعه‌نیافته هم دارد و این ارتباطات توسعه‌نیافته دوباره ساخت اجتماعی و ساخت سیاسی توسعه‌نیافته را تشدید می‌کند.
روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 2042، 27 اسفند 1388

نقش تبلیغات دراقتصاد





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 17 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

هرچند در کشور ما مفهوم و نقش رسانه‌ها، شامل رادیو و تلویزیون، مطبوعات و حتی اینترنت در عصری که ما آن را عصر ارتباطات و تبادل تکنولوژی می‌دانیم، هنوز نامفهوم و گنگ است، اما امروزه ما نمی‌توانیم سرعت فراگیری، گسترش و نقش این فاکتورها را در توسعه و امنیت ملی نادیده بگیریم. با گذشت 15 سال از عمر تبلیغات در ایران همچنان یک برنامه‌ریزی متقن در این زمینه وجود ندارد و به تبلیغات به عنوان یک حرفه و صنعت نگاه تخصصی نمی‌شود. تبلیغات حرفه‌ای تخصصی است که مرتبط با جامعه‌شناسی، فرهنگ، روان‌شناسی و اطلاعات آماری دقیق از بازار، تولید، مصرف و شاخص‌های دیگر اقتصاد است. نیاز به دانستن و حس دانش‌طلبی یا کنجکاوی شهروندان و مشارکت سیاسی آگاهانه آنان در سرنوشت سیاسی و اجتماعی‌شان باید از طریق گسترش وسایل مذکور مرتفع شود؛ دولت نیز ناگزیر به پرداختن به این مسائل است. هرچند حکومت با چالش‌های فراوانی روبه‌رو است، اما به زعم اکثر اندیشمندان سیاسی، رشد وسایل ارتباط جمعی، پیش شرط اساسی در ایجاد تحولات مهم در جامعه و زمینه‌ای برای توسعه همه‌جانبه است.
از طرف دیگر، آن‌چه امروز باعث موفقیت در توسعه و رقابت می‌شود، مواردی است كه به فنآوری مربوط می‌شود. اگر در كشورمان بخواهیم نیروهای انسانی متخصص را جذب كنیم، كیفیت بالای محصول، كارآیی و قدرت كاهش هزینه داشته باشیم، باید به فنآوری توجه كنیم. همچنین در بعد اجتماعی، امروز غرور ملی ما بستگی به این دارد كه بتوانیم فنآوری را توسعه دهیم، به‌طوری ‌كه مردم در زندگی خود آن را لمس كنند و احساس پیروزی و افتخار كنند. بنابراین اگر معضلات جامعه را به خوبی بشناسیم و اهمیت فنآوری را در حل ‌مشكلات‌ درنظر بگیریم، كمبودهای فكری، دیدگاه‌های غلط و موانع مفهومی و فرهنگی را كه وجود دارد، به جامعه معرفی خواهیم كرد. در این بین رسانه‌ها عملاً در توسعه پایدار جوامع نقش بسیار مهمی برعهده دارند، چنان‌چه در زمینه رشد فرهنگی، نقش رسانه‌ها پیوند زدن نوآوری‌ها به درخت كهنسال و بارور سنت‌ها است. آن‌چه در حال حاضر در رسانه‌ها در قبال فنآوری انجام می‌شود، آن‌چه كه باید، نیست‌ و‌ با آن‌چه متناسب با شأن كشور است، فاصله بسیاری دارد. این موضوع را می‌توان از مقایسه حجم كیفیت برنامه‌های رسانه‌های كشور در حوزه فنآوری با سایر حوزه‌ها، مثل حوزه ورزش متوجه شد.
مقوله اقتصاد با عنایت به این نكته كه یكی از بازوان قدرت یك نظام مستقل و مقتدر است، این روزها مورد توجه خاص رسانه‌های غرب و دستگاه دیپلماسی ایشان قرار گرفته است، به گونه‌ای كه حجم وسیعی از اخبار و تحلیل‌های خود را به گزارش‌ها و تحلیل‌هایی از وضعیت اقتصاد ایران و پیش‌بینی‌های توأم با جهت‌دهی خاص خود اختصاص داده‌اند. با توجه به شرایط زمانی خاصی كه در آن قرار گرفته‌ایم و با یادآوری لزوم حفظ و جذب سرمایه برای به‌كارگیری در طرح‌های زیربنایی كشور، فضایی لازم است تا اطمینان خاطر و آرامش لازم را به سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی بخشیده و فضای اقتصادی كشور را برخلاف آن‌چه كه رسانه‌های غربی معرفی می‌كنند، با صداقت و شفافیت بیشتری منعكس نماید. اطلاع‌رسانی شاید فوری‌ترین كار رسانه باشد و از نقش تعیین‌كننده و حساسی برخوردار است. اطلاع‌رسانی درست می‌تواند جهت‌گیریی‌ها را اصلاح كند و فضای اقتصادی را آشفته و غیرهدفمند یا برعكس موجب هدایت توانمندی‌ها به مسیر درست باشد.
همچنین از دیگر اقداماتی که می‌توانیم در جهت نیل به مصرفی پایدار در جامعه صورت دهیم، می‌توان به این‌گونه موارد اشاره کرد: رسانه می‌بایست فرهنگ مصرف پایدار، یعنی تأمین نیازهای اساسی بشر بدون صدمه محیط زیست و حفظ آن برای نسل حاضر و آینده را نهادینه نماید؛ ترویج فرهنگ تقاضا برای كالاهایی كه دارای ویژگی‌های كارآیی بیشتر، دوام،‌ قابلیت بازیافت،‌ قابلیت تعمیر، قابلیت استفاده مجدد و ایمن هستند؛ رسانه‌ها باید نظرات جامعه مدنی را در سیاست‌گذاری بهینه توسط دولت در جهت نیل به تولید و مصرف پایدار لحاظ كنند؛ توسعه تكنیك سواد رسانه‌ای؛ حمایت از برنامه‌های جلوگیری از تولید بی‌رویه زباله و تشویق سرمایه‌گذاران بخش‌های خصوصی و دولتی جهت توسعه تسهیلات مربوط به بازیافت پسماندها؛ برحذر داشتن مخاطبین از مصرف محصولات زیان‌بار برای محیط‌ زیست مانند CFC، D.D.T و برخی دیگر از كودهای شیمیایی و سموم و مواد حاوی فلزات سنگین؛ نظارت، تحلیل و ارزیابی كارآیی و اثربخشی سیاست‌های دولت در ترویج مصرف پایدار و همین‌طور تغییر نگرش در دولتمردان و جامعه برای حفاظت و استفاده كارآمد از انرژی و ترویج فرهنگ استفاده از انرژی پاك و غیرفسیلی، شامل انواع انرژی‌های تجدیدپذیر (خورشیدی، بادی و آبی).
در واقع اگر بخواهیم در كشورمان توسعه یا پیشرفتی صورت پذیرد، باید نسبت به مزیت‌های فرهنگی و ضعف‌های فرهنگی‌مان آگاهی کامل داشته باشیم. نمایاندن ضعف‌ها و اشكالات و نشان دادن نقاط قوت و توانمندی‌ها، از جمله اقداماتی است كه رسانه می‌تواند در بحث اقتصادی انجام دهد. مثلاً اگر ضعف ما خودباوری است، در مورد آن چاره‌ای بیاندیشیم. به عنوان مثال، پیشرفت‌هایی را که ممکن است در كشور به‌وجود آید، در جهت ارتقاء خودباوری روی آن‌ها تبلیغ نماییم یا تصورات نادرستی را كه در مورد فنآوری در كشور وجود دارد، اصلاح كنیم. رسانه‌ها به‌خصوص صدا و سیما می‌توانند حتی جهت‌گیری‌های نادرستی را كه مسئولان در این زمینه دارند، اصلاح كنند.
نهایتاً آن‌چه واضح است، امروز باید بر اساس یك برنامه‌ریزی و تفكر جمعی تمامی تهدیدها را به فرصتی برای رشد و شكوفایی تبدیل نماییم. در این میان باید از قدرت جادویی هنر و رسانه به عنوان یكی از تأثیر‌گذارترین شیوه‌های جذب مخاطب جهت توسعه كشورمان استفاده نماییم تا آینده درخشان و پرامیدی را در به ثمر رسیدن زیرساخت‌های فكری ـ فرهنگی شاهد باشیم.

 

• روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 2042، 27 اسفند 1388
نقش تبلیغات دراقتصاد




، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 17 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

در این جوامع افراد کوشش می‌کنند همیشه در جریان همه امور و مسائل اجتماعی قرار داشته باشند تا بتوانند به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم نقش خاص خویش را در زندگی گروهی ایفا کنند. به همین جهت آگاهی اجتماعی از مهم‌ترین ویژگی‌های زمان معاصر به‌شمار می‌رود و همین آگاهی است که انسان را به زندگی فردی و جمعی علاقه‌مند می‌سازد و توجه او را به آزادی‌ها و مسئولیت‌های وی جلب می‌کند. به این ترتیب در جامعه امروز یک فرد تنها موقعی می‌تواند بهترین و مطمئن‌ترین امکانات و وسایل زندگی را برای زندگی گروهی به‌دست آورد که دارای معلومات و اطلاعات کافی، خط مشی‌های صحیح و افکار و عقاید سالم باشد و این امر با استفاده از وسایل ارتباط جمعی، روزنامه‌ها، نشریات، کتب، سایت‌های اطلاعاتی و در یک کلام اطلاعات قابل دسترسی است.
امروزه توجه صاحبان سرمایه نیز به سمت رسانه‌ها جلب شده است، چرا که از این طریق با تسلط بر اذهان عمومی می‌توانند بازاری مناسب برای محصولات خود ایجاد کنند. در گذشته هر آن‌چه را که تولید‌کنندگان عرضه می‌نمودند فروخته می‌شد، اما با افزایش تولید‌کنندگان بازار به سمت رقابتی شدن سیر نمود و در این حالت رسانه‌ها به عنوان ابزاری برای معرفی محصولات تولید شده به‌کار گرفته شدند و بدین ترتیب تبلیغات به عنوان یک حرفه و یک پل ارتباطی بین رسانه و اقتصاد معرفی شد.
امروزه صاحبان سرمایه‌های کلان حتی دست به راه‌اندازی شبکه‌های تلویزیونی زده و بدین ترتیب خود رسانه را به عنوان یک بنگاه برای کسب درآمد تلقی نموده و با خرید و تولید برنامه‌های مختلف سود خودرا حداکثر می‌کنند. در این زمینه، تبلیغات بخش عمده درآمد صاحبان رسانه‌ها را تشکیل می‌دهد و این مقوله تا جایی پیش رفته است که حتی کانال‌هایی ایجاد شده‌اند که منحصراً به این امر می‌پردازند، مانند ORBIT و ... .
چند سال قبل آگهی تبلیغاتی منتشره از طرف اداره روابط عمومی مجله تایم چاپ آمریکا مشخصات خوانندگان خود را در سطح جهانی این‌ طور خلاصه کرد: "24 میلیون خواننده تایم در سراسر دنیا و موارد اشتراک آن‌ها به مراتب بیش از هریک از آنان با هموطنان خودشان است: درآمد بالا، آموزش و پرورش خوب، مسئولیت‌های مهم شغلی، حرفه‌ای و دولتی. این خوانندگان یک جامعه مرفه و بانفوذ بین‌المللی را تشکیل می‌دهند." نفوذ سیاسی شرکت‌های قدرتمند روابط عمومی و رسانه‌های جهانی در این آگهی کاملاً آشکار است. دارایی 100 شرکت جهانی و فراملی دنیا در سال 1992 میلادی در حدود 3 تریلیون و 400 میلیارد دلار تخمین زده می‌شد. گرچه آمار دقیقی از ثروت و دارایی همه این شرکت‌های جهانی موجود نیست، ولی با توجه به تورم اقتصادی و مالی دهه گذشته می‌توان حدس زد که ارزش و درآمد این‌گونه شرکت‌ها چندین برابر افزایش یافته است.

روزنامه دنیای اقتصاد، شماره 2042، 27 اسفند 1388

نقش تبلیغات دراقتصاد





، 
 
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 17 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

نويسنده: پريسا جلالي

تبليغ هميشه حرف اول را مي زند!
    اين جادوي كهكشان گوتنبرگ با شيوه و روش هاي ابتكاري كه مديون ذوق و هنر افراد خلاق و مهارت پيشه در حرفه تبليغ و ارتباط است اين روزها نه تنها نبض بازار را در دست دارند بلكه به ميل و نياز مشتري بيش از خود آگاهند و خواسته قلبي مخاطبين را به هر ترتيبي محقق مي كنند.
    اين گروه از كارشناسان حرفه هاي ارتباط گيري و بازاريابي، در وهله اول با ايجاد نياز در ذهن مخاطب وي را آماده خريد كرده سپس با تزريق و القاي يك كالاي خاص او را اقناع مي كنند كه بهترين ها را برايش درنظر گرفته اند!
    اين فن كه پس از مصرف، دست بسياري از توليدكنندگان و كانون هاي تبليغاتي را به خاطر عرضه و تبليغ برخي كالاهاي بي كيفيت رو كرده است هنوز مشتريان زيادي به بازار مصرف جذب مي كند.
    با اين حال تبليغات هرگز به خودي خود نتوانسته مخالفي داشته باشد بلكه بهترين معرف براي كالاهاي جديد به مصرف كنندگان است. اما آنچه موجب كدورت خاطر مخالفان تبليغات شده تبليغ و معرفي توليدات خارجي است كه نمونه هاي داخلي آن با كيفيتي عالي در اختيار مشتري قرار مي گيرد اما به جهت تبليغات پرطمطراق كالاهاي خارجي
    مصرف كنندگان ديگر ميل و رغبتي به توليد داخل نشان نمي دهند. علاوه بر اين فرهنگ و هويت ايراني مي تواند مورد هجمه شديد همين كالاهاي مصرفي اي قرار گيرد كه خودمان به تبليغ آن مي پردازيم!
    
    تبليغ كالاي خارجي رقابت را تشديد مي كند
    برخي برنامه هاي صدا و سيما از تيزرهاي تبليغاتي مستقيم گرفته تا برنامه هاي تبليغاتي غيرمستقيم مانند مسابقه هاي تلويزيوني و جوايز آن تا بيلبوردها و تابلوهاي تبليغاتي كه ديوارهاي بزرگراها و آزادراه ها را هم اشغال كرده است، بنرهايي كه بر ديواره مترو و شهر الصاق شده، پوشاكي كه از تبليغات كالاهاي مصرفي مملو است و ديگر محيط هاي شهري و خيابان ها كه زير بار سنگين پارچه نوشته ها و پوسترها و ... كمر خم كرده اند مصداقي بر اين ادعا است.
    آنچه پيرامون آثار مثبت يا منفي تبليغات ذكر شد البته مخالفان و موافقاني دارد.
    از جمله محمد سلطاني فر استاد دانشگاه كه معتقد است: «تبليغ كالاهاي خارجي رقابت را در بازار توليدات داخلي افزايش مي دهد . با توجه به اين كه به سمت عضويت در سازمان تجارت جهاني پيش مي رويم بايد فضا را براي كالاهاي خارجي كه به دنبال رقابت در ايران هستند، باز كنيم زيرا تبليغ كالاهاي خارجي رقابت را در بازار توليدات داخلي افزايش مي دهد . »
    وي همچنين ضمن اشاره به اين مطلب كه ما هيچ نوع برنامه ريزي براي سوق دادن افراد جامعه به استفاده از كالاي ايراني يا حتي درست استفاده كردن آن ها انجام نداده ايم، عقيده دارد:« لزوم برنامه ريزي براي چگونگي استفاده از كالاهاي خارجي و معرفي كالاي ايراني ضروري است و تهيه كنندگان و مسئولان صدا و سيما نقش مهم و اساسي در اين زمينه دارند و آن ها مي توانند با يك برنامه ريزي تشويقي يا تنبيهي و توليد برنامه هاي خاص كوتاه مدت و ميان مدت، نقش مهم خود را ايفا كنند . »
    مسعودي دبير كل سابق انجمن دانشجويان مستقل در گفت و گو با خبرنگار سرويس گزارش روز كيهان نظري كاملامتفاوت دارد.
    وي با تاكيد بر اينكه تبليغات كالاهاي خارجي باعث افزايش تجملات و اشرافي گري در ميان مردم مي شود اظهار مي كند:« اين مساله در سطوح مختلف جامعه پيامدهاي منفي ديگري را نيز در بر دارد. هر كالاي خارجي فرهنگ متناسب خود را به درون كشور مي آورد،علاوه بر آن تبليغ بيش از حد كالاهاي خارجي و تشويق مردم به خريد آن نوع كالاها باعث ركود و ضربه زدن به توليدات داخلي خواهد شد. كشوري كه سه ميليون دانشجو دارد و چندين ميليون نفر فارغ التحصيل دانشگاهي براي رونق اقتصادي و ايجاد اشتغال بايد رويكرد اصلي اش تقويت صنعت و توليد ملي و صادرات باشد.»
    مسعودي همچنين اضافه مي كند كه به جاي واردات بي رويه، سازمان صدا و سيما به عنوان يك رسانه ملي و تاثير گذار ترين رسانه در كشور ما نقش مهم و مستقيمي مي تواند ايفا كند و جاي تاسف است كه برخلاف ضوابط و مصوبه لازم الاجراي شوراي عالي انقلاب فرهنگي عمل مي شود.
    
    مصوبه اي كه اجرا نمي شود
    در سال هاي اخير واردات بي رويه كالاهاي صنعتي و محصولات كشاورزي خارجي با افزايش هزينه تمام شده و كاهش قدرت رقابت پذيري محصولات داخلي موجب شده عملابازار مصرفي كشورمان به محلي براي عرضه انواع كالاهاي بي كيفيت و ارزان قيمت خارجي تبديل شود تا جايي كه ركود بخش توليد را شاهد بوده ايم.
    يكي از محورهاي مهار اين رويه به منظور حمايت از توليد كنندگان داخلي جلوگيري از واردات كالاهاي بي كيفيت خارجي و ممنوعيت تبليغ كالاهايي است كه مشابه توليد داخل دارند كه بر اين مبنا مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي دل بسياري از توليدكنندگان داخلي را راحت كرد اما با عدم اجراي اين قانون توليدكنندگان بار ديگر در اندوه گذشته خود فرو رفتند.
    بهروز جعفري عضو كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در گفت و گو با گزارشگر كيهان در اين خصوص مي گويد:« اقدام سازمان صدا و سيما و تبليغات محيط شهري در زمينه تبليغات كالاهاي خارجي دو مقوله مجزا است. سازمان صدا و سيما به بعد درآمد زايي اهميت مي دهد و بايد هزينه هاي آگهي را جبران كند بنابراين با توجه به حساسيت هاي جامعه و بار منفي فرهنگي كه اين مساله بر جاي مي گذارد همچنان به اقدام خود ادامه مي دهد به طوري كه تبليغ كالاهاي خارجي را همچنان در برنامه هاي راديو و تلويزيوني مي بينيم. بنابراين نمي توانيم بگوييم صدا و سيما بر برنامه هاي توليدي خود نظارت نداردبلكه اتفاقا نظارت كاملي مي شود.»
    مساله اي كه پيش از اين بارها با اعتراض توليد كنندگان و دست اندركاران بخش هاي كشاورزي و صنعت و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي همراه شد اما همچنان انواع كالاهاي بي كيفيت خارجي به وفور در بازارهاي كشورمان يافت شده و همچنان تبليغ مي شود.
    همانطور كه رئيس كميسيون صنايع و معادن مجلس شوراي اسلامي نيز با هشدار درباره تبليغات كالاهاي خارجي در كشورمان معتقد است تبليغات كالاهاي خارجي همه شهرهاي ما را فرا گرفته است و در چنين شرايطي، صحبت از توليد داخلي جاي نگراني دارد .
    
    فقدان نظارت دستگاه هاي مسئول فرهنگي
    كارشناسان معتقدند« صنعت» موتور توسعه اقتصادي كشور است. اما با اين حال هنوز نتوانسته ايم توليد را به عنوان ارزش در افكار عمومي نهادينه كنيم و الان واردات بي رويه كالاها از ديگر مشكلات عرصه صنعت است. به نحوي كه اكنون واردات بي رويه، توليد را به چالش كشيده و موجب تعطيلي برخي بخش ها شده است. اين درحالي است كه تعرفه به عنوان اهرم كنترلي بسيار قوي در اختيار دولت است كه مي تواند با استفاده از آن بازار را تنظيم و ضمن صيانت از توليد داخلي، حقوق مصرف كننده ها را نيز تامين كند . كه البته بايد گفت حلقه مفقوده در اينجا همان فقدان نظارت بر اجراي قوانين است.
    جعفري نماينده سميرم در اين خصوص به گزارشگر كيهان مي گويد:« موضوع بيلبوردهاي شهري و تبليغات محيطي به ضعف نظارت برمي گردد. در واقع به خاطر فقدان نظارت كافي بر تبليغات شهري از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تبليغات شهري و مكتوب ناقض قوانين مي شوند. اداره تبليغات و مطبوعات وزارت ارشاد در اين خصوص بايد فعال تر عمل كند. البته كميسيون فرهنگي مجلس چون متولي امور فرهنگي در بعد قانون گذاري و در ارتباط مستقيم با وزارت ارشاد و صدا و سيما است به صورت مشخص مي تواند با تشكيل جلسه با مديران اين دستگاه ها موضوع را طرح كند. »
    وي با انتقاد از برخي برنامه هاي صدا و سيما در تبليغ كالاهاي خارجي به يكي از برنامه هاي ايام رمضان كه سفر به كيش به همين مناسبت به يكي از برندگان مسابقات تلويزيوني هديه شده است
    مي گويد:« با توجه به اينكه خلاقانوني در رابطه با اجراي مقررات و مصوبات نداريم خود دستگاه ها بايد نظارت دقيق تري بر اين امر داشته باشند. نظارت دقيق بر اجراي مصوبات فرهنگي بحث مهمي است كه حتي در برخي مواقع بايد نيروي انتظامي را هم دخيل كرد.
    اين شرايط در حالي است كه تمامي دستگاه هاي فرهنگي و رسانه ملي و مطبوعات بايد همراهي لازم را با هم داشته باشند تا توجه به قوانين در كشور نهادينه شود. به ويژه در چنين شرايط حساسي كه هر گونه سهل انگاري مي تواند به رخنه فرهنگ بيگانه در كشور منجر شود.»
    
    اهميت رقابت در ميان توليدكنندگان داخلي
    هر چند از زماني كه محدوديت هايي را در تبليغ كالاهاي خارجي در بيلبوردهاي تبليغاتي موجود در سطح شهر تهران اعمال شد بيشتر اين بيلبوردها خالي از هر نوع تبليغي به حال خود رها شدند اما هنوز نمونه هاي فراواني مشاهده مي شود كه كالاهاي خارجي را به رخ توليدكنندگان داخلي مي كشد.
    هدف اصلي تصميمي كه در خصوص محدود كردن تبليغات كالاهاي خارجي گرفته شد، ايجاد و امكان بيشتر و آسان تر براي تبليغ و بازاريابي محصولات داخلي بود اما وضعيتي كه در بيلبوردهاي تبليغاتي سطح شهر و حتي روزنامه ها مشاهده مي كنيم حكايت از آن دارد كه مشكل اصلي توليدكنندگان داخلي ما وجود كالاهاي خارجي در بازار نيست.
    برخي كارشناسان بي ميلي و احساس بي نيازي توليدكنندگان را به امر تبليغ و بازاريابي عامل خالي ماندن تابلوهاي تبليغاتي در سطح شهر مي دانند كه هنوز مقوله تبليغ و اهميت آن در ميان توليد كننده داخلي جاي خود را نيافته است.
    اما برخي عقيده دارند ريشه چنين احساسي را بايد در رقابتي نبودن فرآيند توليد و كسب و كار در كشور جستجو كرد كه اين خود حاصل سال هاي طولاني سلطه اقتصاد و انحصاري دولتي در اغلب عرصه هاي توليدي است.
    حسن ملك محمدي عضو كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در گفتگو با خبرنگار سرويس گزارش كيهان تصريح مي كند:« با توجه به خلاقيت و نوآوري و استعدادهاي درخشاني كه در جامعه ديده مي شود چندان نيازي به كالاهاي خارجي احساس نمي شود حتي برخي كشورها به استفاده از كالاي ايراني رغبت نشان مي دهند و صنايع ايراني را مي پسندند بنابراين ايران همانطور كه حرفي نو براي جهان دارد و اين حرف نو تنها به مسايل فرهنگي و تمدن كهن ايران خلاصه نمي شود بلكه از نظر عملي داراي افتخاراتي است كه با تلاش و دقت بيشتر و بالابردن كيفيت در كالاهاي ايراني مي توان بازارهاي ديگر كشورها را فتح كرد.»
    
    خودكفايي، همراهي دستگاه هاي فرهنگي را مي طلبد
    »از سازمان صدا و سيما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي همچنين همه نخبگان و صاحبان فكر و انديشه در بخش هاي مختلف اتاق بازرگاني ، شوراي اصناف و وزارت بازرگاني همچنين جهاد كشاورزي و بقيه دستگاه هاي ذيربط انتظار مي رود كه حداكثر همكاري را در اجراي مصوبات داشته باشند. »
    حسن ملك محمدي نماينده دامغان با بيان اين عبارات در گفتگو با گزارشگر كيهان اينطور ادامه مي دهد:« تحريم كالاي دول خارجي كه عناد با ايران دارند يك ضرورت است چرا كه اين اقدام مي تواند عزت و افتخار ملي را در عرصه جهاني رقم بزند و استقلال و خودكفايي را به وجود بياورد. »
    وي مي گويد:«همراهي دستگاه هاي فرهنگي در كمك به توليدكننده در امر تبليغ نيز مي تواند بسيار راهگشا باشد تا به معرفي كالاي خود بپردازد. براي نمونه تخفيف به توليدكننده داخلي در امر تبليغ شهري يا تيزرهاي تلويزيوني مي تواند اين رقابت را در ميان توليدكنندگان داخلي فراهم كند تا توليدكننده هم متناسب با خواست مشتري كالاهايي را توليد كند كه مورد نياز و رغبت مصرف كنندگان باشد.» نبود تفاوت اساسي ميان كالاهاي داخلي امروزه توجه مشتري را به تفاوت ميان توليدات شركت هاي داخلي جلب نمي كند.
    تفاوت محسوسي چه از نظر شكل ظاهري و بسته بندي و چه از جهت قيمت و كيفيت ميان اين محصولات وجود ندارد و انتخاب هر يك از محصولات داخلي توسط مصرف كننده قبل از آن كه تحت تاثير نوع و حجم تبليغات بازاريابي توليدكننده باشد، متاثر از توصيه عرضه كننده است كه آن هم حاصل شناختي است كه فروشنده به تجربه كسب كرده است.
    در واقع هر زمان كه بتوانيم كالاهاي متفاوت از نظر قيمت و كيفيت را در بازار پيدا كنيم آن زمان مي توانيم به اهميتي كه توليدكننده به نياز و سليقه مشتري مي دهد پي ببريم.
    از طرفي هم توليدكنندگان داخلي چنانچه رغبت مصرف كننده را نسبت به كالاي مشخص خارجي مي بينند بايد تمام تلاش و دقت خود را براي تغيير اين ذائقه و جذب آن به كالاي داخلي به كار بگيرند كه اين البته با افزايش كيفيت و كاهش قيمت ميسر خواهد شد.
    
     پريسا جلالي
    
 روزنامه كيهان، شماره 19479 به تاريخ 13/7/88، صفحه 5 (گزارش روز)
 





، 
 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 16 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

 
 

منبع: روزنامه اطلاعات (www.ettelaat.com/new)




امام خميني(ره): «مسأله تبليغات يك امر مهمي است كه مي‌شود گفت كه در دنيا در رأس همه امور قرار گرفته است، و مي‌توان گفت كه دنيا بر دوش تبليغات است... بايد با تبليغات صحيح، اسلام را آن گونه كه هست به دنيا معرفي نماييد... توجه داشته باشيد كه بالاترين چيزي كه مي‌تواند اين انقلاب را در اين جا به ثمر برساند و در خارج صادر كند، تبليغات است، تبليغات صحيح.»
در روز نخست تيرماه سال 1360هـ.ش، سازمان تبليغات اسلامي به فرمان امام خميني(ره) تاسيس شد. اين نهاد با هدف اعتلاي فرهنگ نغز و پربار اسلامي و تبلور حيات معنوي و تبيين و ترويج شاخص‌هاي اعتقادي فعال شد. سياستگذاري، برنامه‌ريزي، هدايت، ساماندهي، پشتيباني و نظارت بر تبليغات ديني مردمي، زمينه‌سازي براي يافتن نيروهاي مؤمن و تأسيس تشكل‌هاي لازم و برنامه‌ريزي و هماهنگي به منظور تقويت و هدايت مداوم انجمن‌هاي اسلامي، تلاش در جهت احياء و اشاعه معارف، فرهنگ و تاريخ تشيع از همه راههاي ممكن، با تاكيد بر وحدت تمام مذاهب اسلامي و حراست از آن با همكاري مراجع و نهادهاي ذيربط، تحقيق و بررسي در خصوص تبليغات سوء و تهاجم فرهنگي دشمنان و شناسايي و تحليل ترفندهاي تبليغي عليه اسلام و انقلاب اسلامي، انجام مطالعات راهبردي و بررسي‌هاي كاربردي در زمينه نيازهاي فرهنگي اقشار مختلف جامعه، بويژه جوانان و طراحي برنامه‌ها و شيوه‌هاي تبليغي نوين و اصلاح و احياي روش‌هاي سنتي در تبليغات اسلامي، تدوين و انتشار كتب و نشريات مناسب و ضروري، به منظور معرفي فرهنگ و تمدن اسلامي و تبيين مواضع انقلاب اسلامي و انجام پژوهش‌هاي لازم، به ويژه در زمينه نظام تربيتي و مباني سياسي – اقتصادي و فرهنگي حكومت اسلامي و حمايت از پژوهشگران متعهد و... از جمله فعاليت‌هاي اين سازمان است. اين روز به‌عنوان روز تبليغ و اطلاع‌رساني ديني نامگذاري شده است.
تبليغات، به معناي مجموعه اعمال گفتاري، نوشتاري، رفتاري و تصويري است كه به منظور نفوذ و تاثيرگذاري در شخصيت، افكار، عقايد و احساسات مخاطبان سازماندهي مي‌شود و براي جهت بخشيدن به آنان در راستاي هدف و مقصدي مشخص، هويت پيدا مي‌كند. تبليغات در بينش و فرهنگ اسلامي از جايگاه رفيع و ويژه‌اي برخوردار است.
بد از پيروزي انقلاب اسلامي، نهاد شوراي عالي تبليغات اسلامي در اول تيرماه 1360 به صورت نهادي منسجم، مستقل و وابسته به ولايت فقيه با اراده امام (ره) و به منظور پرداختن به امر تبليغات به وجود آمد. اين نهاد انقلابي در سير تكاملي خود در 14/1/1368 با دست خط مبارك امام خميني(ره) به سازمان تبليغات اسلامي تغيير نام يافت.

اطلاع‌رساني ديني، چالش‌ها و مشكلات
 

دنياى رسانه جهانى، امروزه با خلا اطلاع‏رسانى، افكار عمومى جهانيان را در چارچوب نيل به اهداف خاصى، هدايت مى‏كند و با بهره‏گيرى از امكانات «تكرار»، «گسترده‏» و «يكسويه‏» نظام اطلاع‏رسانى نوين را شكل مى‏دهند.‏
روز اول تيرماه هر سال، به عنوان روز تبليغ و اطلاع‌رساني ديني نام نهاده شده؛ عنواني كه تا به امروز آنچنان كه بايد توجه لازم و بايسته‌اي نشده است.
بدون ترديد «اطلاعات و اطلاع‏رسانى‏» يكى از عناصر مهم و اساسى تشكيل دهنده قدرت است. اين واقعيت را مردم مغرب زمين دريافته‏اند، اما كمى قبل از آن، قدرت‏هاى بزرگ، «غول‏هاى رسانه‏اى‏» را به عنوان وسيله‏اى مناسب براى اقناع افكار عمومى در راستاى اجراى قدرت سياسى، احيا كردند.
توليد انبوه ابزارهاى ارتباطى، ساخت پايگاه‏هاى عظيم اينترنتى و احداث صدها شبكه تلويزيونى و راديويى در دنيا، تنها با هدف انتقال صحيح و سريع اطلاعات، تجهيز نشده است، وراى فعاليت‏هاى اطلاع‏رسانى، هدايت‏خواسته‏ها و نيات سياسى نهفته است. دنياى رسانه جهانى، امروزه با خلا اطلاع‏رسانى، افكار عمومى جهانيان را در چارچوب نيل به اهداف خاصى، هدايت مى‏كند و با بهره‏گيرى از امكانات «تكرار»، «گسترده‏» و «يكسويه‏» نظام اطلاع‏رسانى نوين را شكل مى‏دهند.
هماهنگ‏سازى افكار عمومى مردم با نيات و اهداف نظام سياسى، يكى از دستاوردهاى عظيم و مؤثر اطلاع رسانى امروزى است. در كنار اين اطلاع‏رسانى در درون يك نظام سياسى، «اطلاع‏رسانى‏» نقش مؤثرى در هماهنگ سازى دولت‏هاى ديگر دارد. در نظام امروزى جهان و تلاش براى «جهانى‏سازى‏» همه عرصه‏هاى سياسى، فرهنگى و اقتصادى، جايگاه اطلاع‏رسانى، قابل تامل و تفكر است. گرچه بسيارى بر اين نظر هستند كه نقطه شروع جهانى‏سازى، از جهانى‏سازى گردش اطلاعات و جهانى‏سازى اطلاع‏رسانى است، ولى در عين حال نقش اطلاع‏رسانى در عرصه جهانى غير قابل انكار است.
اطلاع‏رسانى در واقع نقش اساسى در فرايند جامعه‏پذيرى دارد و به انسان‏ها القاء مى‏كند كه چگونه جهان را ببينند و آن را تفسير كنند. در ميان هزاران خبر و اطلاعات گسترده در شبكه‏هاى اطلاع‏رسانى جهان، به خوبى نقش «فرهنگ‏پذيرى‏» نمايان مى‏شود.
در فرايند اطلاع‏رسانى مستمر است كه انسان‏ها مى‏آموزند چه ملاك‏ها و معيارهايى را در زندگى فردى و اجتماعى به كار ببندند و از چه الگوها و روش‏هايى اجتناب نمايند. در مهندسى افكار عمومى به خوبى بر كاركردها و زمينه‏هاى اطلاع‏رسانى تاكيد مى‏شود و در سايه گردش اطلاعات هدف‏مند است كه افكار عمومى در مسير «خواست قدرت‏» شكل مى‏گيرد.
«قدرت‏» با تشديد يا تخفيف يا حتى طرد داده‏ها و اطلاعات، زمينه‏هاى بهره‏بردارى را از آن در حوزه‏هاى متفاوت سياسى، اقتصادى و فرهنگى براى خود محفوظ مى‏دارد. از اين روست كه «گزينش و انتخاب‏» در اطلاع‌رسانى معنا و مفهوم مى‏يابد.
در ميان هزاران داده اطلاعاتى و گزاره‏هاى خبرى كه از طريق شبكه‏هاى مختلف خبرى و اطلاعاتى در دنيا رد و بدل مى‏شود، جايگاه رسانه‏هاى كشورهاى اسلامى ناچيز است.
اطلاع‏رسانى انفعالى و ضعيف رسانه‏هاى كشورهاى اسلامى، فضا را براى كشورهاى ديگر فراهم ساخته است تا با بهره‏گيرى از خلا اطلاعات، به ارائه اطلاعات «هدف‏مند» بپردازند و كشورهاى اسلامى را در مقابل اطلاع‏رسانى فعال و هدف‏مند، منعطف نمايند. چه بسا هزينه‏هاى سياسى، اقتصادى و حتى فرهنگى بازتاب اطلاع‏رسانى هدف‏مند ديگر رسانه‏ها، بيش از هزينه اطلاع‏رسانى كشورهاى اسلامى نيز باشد. گردش اطلاعات در ميان كشورهاى اسلامى نيز به سختى و بعضا با سوء گمان همراه است.
عدم اعتماد كشورهاى اسلامى از يك سو و عدم شناخت جايگاه مؤثر و وسيع اطلاع رسانى در دنياى امروز، گردش اطلاعات را ميان آنها ضعيف ساخته است و از اين رو شهروندان كشورهاى اسلامى به رسانه‏هاى بزرگ و غول‏هاى رسانه‏اى غرب روى مى‏آورند و در تعامل با آن، با اطلاعات و اخبار هدف‏مند و هدايت‏شده اي، مواجهه مى‏شوند كه در بدو نظر شناختن ماهيت هدايت‏شده و هدف‏مند اين رسانه‏ها مشكل است. لذا با قبول داده‏ها و اطلاعات ايشان، خواسته يا ناخواسته، سوژه اعمال قدرت سياسى قدرت‏هاى بزرگ مى‏شوند.
گرچه در قالب «سازمان كنفرانس اسلامى‏» تلاش‏هايى براى اطلاع رسانى ميان كشورهاى اسلامى صورت گرفته است، اما اين تلاش‏ها نتوانسته است در برابر غول‏هاى رسانه‏اى امروز دنيا، تشخصى پيدا كند.
حال نه تنها مردم كشورهاى اسلامي نياز مشترك به داده‏ها و اطلاعات سريع و صحيح دارند، بلكه مردم ساير نقاط جهان نيز حداقل نسبت‏به اخبار و اطلاعات جهان اسلام، منتظر واكنش فعال رسانه‏هاى كشورهاى اسلامى هستند، ولى به لحاظ كمبود امكانات اقتصادى و نبود تكنولوژى مدرن، اطلاع‏رسانى به سختى صورت مى‏گيرد و غول‏هاى رسانه‏اى با شكل‏دهى به افكار عمومى، راه ارائه اخبار و اطلاعات رقيب را مسدود يا حداقل با مشكل مواجهه مى‏كنند.
امروزه كمتر كسى به كار آيى و اثر بخشى اينترنت، رسانه‏هاى جمعى شنيدارى و تصويرى، ترديدى دارد; اما نبود يك احساس مشترك و درك همگانى از واقعيت‏هاى اطلاع رسانى در جهان اســلام، بــاعث گرديده است كه سيرهجوم اطلاعــات و داده‏هاى هدف‏مند و هدايت‏شده از ســـوى غول‏هاى رسانه‏اى دنيا، افزايش يابد و افكار عمومى مردم كشورهاى اسلامى را با انعطاف و ضعف مواجهه سازد.
يكى از مهم‏ترين آثار سوء اطلاع‏رسانى يكسويه و تهاجمى غول‏هاى رسانه‏اى جهان، تهى كردن «هويت‏» ملى و ديني كشورهاى اسلامى است. رسانه‏هاى گروهى دنيا با القاى ارزش‏ها و هنجارهاى مورد نظر، تلاش مى‏كنند ارزش‏هاى بومى و ملى و مذهبى كشورهاى اسلامى را از درون تهى و ارزش‏هاى فرهنگى خود را جايگزين سازند.
در بسيارى از خبرها خصوصا اخبار مربوط به تحولات كشورهاى اسلامى، القاى برداشت‏خاص و نگرش هدف‏مند به اين مسايل، قابل مشاهده است. برخورد انفعالى با پديده اطلاع‏رسانى، ضمن ايجاد «بحران هويت‏» در كشورهاى اسلامى، زمينه را براى «بحران مشروعيت‏» فراهم مى‏سازد. در بحران مشروعيت، شهروندان، مشروعيت‏حاكمان سياسى را به چالش مى‏كشند. مشروعيتى كه مى‏توانست ريشه در هنجارها، ارزش‏ها و فرهنگ سياسى هر كشور داشته باشد، در اثر ارتباطات يكسويه و اطلاع‏رسانى هدف‏مند، در دستگاه فرهنگى خاص تعريف مى‏شود كه سازگارى چندانى با فرهنگ ملى و بومى نمى‏تواند داشته باشد. در اين شرايط است كه كشورهاى اسلامى براى غلبه بر «بحران مشروعيت‏» هزينه‏هاى سياسى و حتى اقتصادى‏اى را متحمل مى‏شوند كه مى‏توانستند با هزينه كردن بخشى از آن، با افزايش مكانيسم‏هاى اطلاع‏رسانى صحيح و سريع، راه نفوذ مخاطرات سياسى را مسدود كنند.
از اين رو بهره‏گيرى از نظام ارتباطات جهانى در اداره امور سياست داخلى و خارجى، در شكل‏گيرى افكار عمومى مطابق با اهداف و برنامه‏هاى كشورهاى اسلامى تاثير بسزايى دارد.
به هر ميزان بتوان بر قدرت «رسانه‏اى جهانى‏» تسلط پيدا كرد، به همان ميزان در مسير تامين منافع ملى و خواست‏هاى عمومى كشور توفيق حاصل مى‏شود. بديهى است كه گردش اطلاعات و نظام اطلاع‏رسانى ميان كشورهاى اسلامى بايد براساس اصول منطقى و گرايش‏هاى تامين منافع عموم كشورهاى اسلامى مبتنى گردد، تا ضمن حفظ اعتماد و اطمينان به گزاره‏هاى خبرى، سدى محكم در برابر هجوم رسانه‏هاى جهانى تبديل شود.





، 
 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 16 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

نویسنده : حمیدرضا عظیمی

امروزه ما در عصر ارتباطات به سر میبریم دورانی که شاخص اصلی آن تلاش برای باورهای همگانی است. زمانی که باحضورشبکه های ماهواره ای وکامپیوتری فاصله نقاط کره زمین نامفهوم شده است.
با وجود شبکه های کامپیوتری می توان ازهرگوشه ای از دنیا به نقطه ای دیگراز کره خاکی رفت ، وارد یک فروشگاه دریک محله کوچکی درفلان شهر شد وسراغ یک کالای خاص را گرفت ودر واقع دنیا را به چشم یک دهکده تصور نمود. اکنون درهرلحظه هزاران کالای نو وجدید درسطح جهان وارد بازار می شودکه کامل تر و کارآمد تراز قبل بوده وتولیدکنندگان می کوشند تا بازارهایی برای محصولات خود پیدا کنند.

 

 

 

“درهمین حال شاهدهستیم که رسانه های مختلف ازقبیل تلویزیون ورادیو،نشریات ومطبوعات،شبکه های ماهواره ای و اینترنت و… علاوه بر پیامدهای فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی درسطح وسیع، ابزاری برای تبلیغ کالاهای تجاری نیز می باشند وکشورهای غربی با آوردن تکنولوژی های رسانه ای به مشرق زمین ، علاوه بر گسترش وتوسعه فرهنگ وعلم، بازار فروش خوبی برای کالاهای خود پیدا کرده اند. ”
برقراری ارتباط درطول تاریخ زندگی بشربیشتر بصورت چهره به چهره بوده است. لیکن انسانها همواره بدلیل ذات اجتماعی خود به برقراری ارتباط اقدام کرده و با جمع شدن وگردآمدن دریک محل فیزیکی مشترک و حتی تبادل اشکال وحرکات نمادین واستفاده ازانواع مختلف کنش باهم ارتباط برقرارمی کردند.بردجغرافیایی فرهنگها ،آداب ورسوم وعقاید و تجربیات و… نسبتا محدود بودند. چراکه انتقال آنها به تماس رودر رو وحرکت فیزیکی افراد از جایی به جای دیگر بستگی داشت.
رسانه کانالی برای ایجاد و برقراری ارتباط است. لیکن نکته ای که درکنار ابزار و تکنولوزیهای نوین رسانه ای بسیارحائز اهمیت است “پیام” ونحوه وچگونگی تنظیم آن برای انتقال به مخاطب ازمجرا وکانالهای رسانه ای میباشد. به عبارت دیگرباید بگویم “پیام” و “رسانه” دوموضوع به هم پیوسته هستند وتصمیم گیری در مورد آنها کاملا به یکدیگر وابسته است. تولید پیام بصورتهای گوناگون از قبیل پیامهای نوشتاری، گفتاری و حتی دیداری و… تماما درجهت اثرگذاری انجام میگردد. انسانها درهمه جوامع وشرایط همواره درگیرتولید و مبادله اطلاعات ومعنا ومحتوی نمادین هستند. درتمام روشهاواشکال تولیدپیام اززبان وحرکات بدن گرفته تا آخرین تحولات ودستاوردهای انسانی درفن آوری رایانه،تولید، ذخیره سازی وانتشاراطلاعات و… همگی ازجنبه های اصلی زندگی اجتماعی درجوامع بشری بوده ومی باشد. به عبارت دیگرارتباط فرآیندی است سیستماتیک که دارای اجزای مختلف میباشد و پیام جزیی از آن فرآیند محسوب میشود.
رسانه ها ابزاری هستند دراختیار جامعه و اقشار مختلف آن که می توانند برحسب نیازبا استفاده از کانالهای ارتباطی خود را معرفی نموده یا درباره دیگران شناخت بیشتری پیدا کرده واز وقایع مورد علاقه خود مطلع گردند. البته برای رسانه ها شاید کارکرد های بی شماری را بتوان پیش بینی نمود. اما چون در اینجا بدنبال بسط رسانه ونقش آن در انجام وظایف روابط عمومی ها هستم لذا با اشاره به گروهی ازرسالتهای اصلی روابط عمومی از جمله برقراری پل ارتباطی درون وبرون سازمان، تبلیغ فعالیت های سازمانی، ایجاد و افزایش سهم ذهنی مثبت جامعه ازسازمان وکسب بازار وهمچنین اطلاع رسانی مناسب از عملکردها وچشم انداز های قابل ترسیم سازمانی، بدنبال شناخت بیشتر رسانه ها و نگاهی به اثرات عملکردی آنها در برنامه ریزی و طراحی هجمه های تبلیغاتی خواهیم بود.
درادامه بحث لازم میدانم اشاراتی به بازار هدف ولزوم شناخت همه جانبه آن برای چگونگی بهره گیری از رسانه های مختلف داشته باشیم.
تعیین دقیق بازارهای هدف یکی ازمهمترین مراحل فرآیند بازاریابی علمی وپویا است. مرحله ای که طی آن، ضمن اجرای بخش بندی مناسب و تعریف شاخصهای جذاب بازار مورد نظر، به هدف گیری و تعیین جایگاه مطلوب در آن مبادرت می شود.
برنامه ریزی برای دستیابی به هدف وکسب بازار یکی از اصلی ترین اصولی است که تبلیغات راتحت الشعاع خودقرارمیدهد. برنامه ریزی درتبلیغات نیزهمانند سایر امور براساس اهداف صورت می گیرد و برای تعیین اهداف اطلاع ازجایگاه فعلی سازمان درافکار عمومی بسیار مهم است. بطوریکه بایدسمت حرکتهای تبلیغاتی وبازاریابی خودرا به سوی اهداف مورد نظرتنظیم نمایید. نکته ای که دراین بین بسیارضروری به شمار می آید پس از تنظیم محتوای پیام، انتخاب کانال ارتباطی مناسب می باشد.
تبلیغ مناسب محصولات موردنظر نیازمند تقسیم بازار میباشید. شاید عده ای این پرسش در ذهنشان مطرح شودکه چراباید بازارراتقسیم نمودو سازمان را از ظرفیتهای بخشی از بازار محروم کرد. تجربه نشان داده است افرادی که با این تفکر به سراغ بازار و مشتریان رفتند تاکل بازار را برای تبلیغ محصول خود پوشش دهند نه تنها درصد موفقیت آنان نسبت به افرادی که تقسیم بندی از بازار داشتند، پایین تر بود بلکه شانس کمتری برای استفاده ازخلاقیتهای پنهان خود و نوآوری درارائه طرحهای نوین داشتند.
فیلیپ کاتلر که اساتید دانشگاهی اوراپدرعلم بازاریابی میخوانند درکتاب دایره المعارف بازاریابی از A تا Z میگوید “یک بازاریاب به ندرت میتواند نیازهای همه مردم رادربازار ارضاء نماید. همه مردم به یک دوربین، خودرو، کافه تریا یا کنسرت علاقه مند نیستند. بنابراین، بازاریابان باید باتقسیم بازار شروع کنند.”
درواقع شما با تقسیم بازارافراد جامعه رابراساس شاخصهای معینی ازیکدیگرتفکیک می نمایید وبا این روش نسبت به گروههای مختلف بازار صاحب نظر وتحلیل فکری می شوید.
در واقع نمونه شما محدودتر میشود لذا تمرکز بیشتری روی آنهاخواهیدداشت وبه مراتب بانیازها، عقاید و تمایلات آنان آشناتر می شوید ومی توانید باصرف زمان بیشتری برای یک یا چند گروه بازار برنامه ریزی های دقیق تری را بمنظور دستیابی به اهداف خود طراحی کنید.
فیلیپ کاتلر برای تقسیم بازار سه روش رادرنظر گرفته است. اول رویکرد سنتی میباشد. بعنوان مثال میتوان به تقسیم افراد جامعه براساس گروههای سنی مختلف اشاره کرد. رویکرد دوم تقسیم بازار به گروههای دارای نیاز های مشترک و رویکردسوم تقسیم بازاربه گروههای رفتاری که البته هرشخصی برای تبلیغ محصول خود میتواند شاخصهای مرتبط و مدنظرخود رابرای تقسیم بازار درنظر بگیرد.
مرحله بعداز تقسیم بازار، تعیین بازارهدف است.
شما پس از تقسیم بازار، براساس معیارهای مشخص بازار هدف خودراانتخاب نموده وبابرنامه ریزی لازم نسبت به برقراری ارتباط و تعامل باگروه و بازار هدف اقدام مینمایید. دراینجا به مرحله ای رسیده اید که میتوان با برنامه ریزی مناسب نسبت به بازار هدفتان شناخت بیشتری پیدا کنید وبرای تبلیغ محصول خودمحتوا وپیام خودرابه طورمطلوب تنظیم نمایید. باید همواره توجه داشت افراد اکثرا براساس کنشهای مختلف برخوردی، درجامعه دچارتغییرات ودگرگونی های رفتاری می شوندواین تغییرات درعکس العملهای آنان در مقابل تبلیغ شما تاثیر گذار است.
شما پس از تنظیم پیام خود درتبلیغ محصول مورد نظر بدنبال کانال ارتباطی مناسب برای برقراری ارتباط و انتقال پیام تنظیمی به مخاطب یامخاطبان خودهستیدکه دراینجاباید باتوجه به تعددوکمیت افراد بازار هدف نسبت به انتخاب رسانه موردنظر اقدام می نمایید.
● اما رسانه چیست؟
رسانه درفرهنگ لغت دهخدا به معنای وسیله رساندن است.
درفرهنگ دهخدا رسانه گروهی به وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون ومطبوعات تشبیه شده است.
نزدیکی نوع جهت گیریهای سیاسی، مذهبی، فرهنگی و… رسانه موردنظربه اعتقادات و افکار مخاطبان بسیار ضروری است. چه بسیار سازمانهاوشرکتهایی که درانتخاب رسانه خود دقت کافی رانداشتند وهنگام ارزیابی نتایج تبلیغات صورت گرفته باصرف هزینه های بسیار زیاد وبدون دستیابی به هدف مشخصی روبرو شدند.
به عنوان مثال بازار هدف سازمانی که افراد تشکیل دهنده آن بازار گرایشات سیاسی راست دارند به احتمال زیادبرای رفع نیازهای خود ازرسانه هایی استفاده میکنند که با گرایشات سیاسی آنان همخوانی دارد و واقعیات را از زبان آن رسانه ها قبول میکنند یادر شکل دیگر رسانه هایی را درنظر بگیرید که بصورت تخصصی اخبار خاصی را پوشش می دهند ودنبال میکنند مثل مطبوعات تخصصی که بیشتر به مسائل اقتصاد می پردازند و افراد بنا به سلایق فردی وضروریات شغلی ویا اجتماعی اطلاعات خود راازآن رسانه ها کسب مینمایند.
اینکه رسانه وسیله ای برای برقراری ارتباط جمعی می باشد و عملا اطلاعاتی که ازطریق آن منتشر می شود ابعاد گسترده ای را می تواند داشته باشد، همگی از جمله مواردی است که باید به آن توجه داشت. عملکرد رسانه درنوع پیامهای منتشره موجب نوعی ارزیابی وایجادذهنیت درجامعه میشود و به تناسب این ارزیابی در جامعه ازطریق افکار عمومی دارای اثرگذاری خواهندبود. بعضا درج آگهی تبلیغاتی دریک رسانه حتی نتیجه برعکس انتظار رامیتواند بهمراه داشته باشد.این درحالیست که ارزش محصول مورد تبلیغ می تواند بسیارقابل توجه و بالا باشد  که قضاوت وعکس العمل مخاطبان براساس ذهنیت های قبلی از آن رسانه شکل بگیرد.
ضمناعلاوه برتوجه داشتن به میزان قدرت اثرگذاری ونفوذ، درانتخاب رسانه که قطعا این قدرت نفوذبرحسب میزان وجنس مخاطبان آن رسانه ارزیابی میگردد، باید وسیله ارتباطی مورد نظر شمابا بازارهدفتان همخوانی محتوایی و از لحاظ شعاع انتشار تناسب داشته باشد ومنابع به گونه ای منطقی وتوجیه پذیر هزینه ومصرف شوند.
درنگاه دیگر عملکردرسانه ای که برای انتقال پیام وتبلیغ ازآن استفاده می کنید درشرایط خاص می تواند حتی از کیفیت محصول مورد نظر نیز در ترغیب مصرف مخاطبان موثرترو بطور کلی درشکست وپیروزی هجمه تبلیغاتی تعیین کننده باشد.

نوشته: حمیدرضا عظیمی
کارشناس روابط عمومی وتبلیغات
منابع و ماخذ:
۱) رسانه ها نوگرایی نوشته: جان بروکشایر تامپسون ترجمه: علی ایثاری کسمایی (انتشارات موسسه ایران)
۲) دایره المعارف بازاریابی از A تا Z نوشته: فیلیپ کاتلر ترجمه: دکتر عبدالحمید ابراهیمی- دکترهرمز مهرانی- احمد درخشان





، 
 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 16 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

 

نویسند : علیرضا تاجریان
مهم ترین گام در تهیه آگهی تبلیغاتی انتخاب تکنیهای اجرایی تبلیغ است؛ در این مرحله تهیه کننده آگهی تبلیغاتی باید توجه خود را معطوف به چگونگی اجرای تبلیغ کند؛ بعبارت دیگر وی باید بررسی کند که چگونه جاذبه ای را که برای تبلیغ در نظر گرفته شده است به تصویر بکشد و از چه تکنیکی برای به تصویر کشیدن آن استفاده کند. پیام تبلیغاتی یا جاذبه تبلیغاتی به اشکال متعددی می تواند ارایه شود که برخی از مهمترین این تکنیکها در زیر آورده شده است:

 

 

 

موزیکال: در این سبک یک یا چند نفر یا چند شخصیت کارتونی نشان داده می شود که مشغول خواندن آوازی درباره یک کالا هستند. دلیل اصلی استفاده از این شیوه این است که به خاطر سپردن و یادآوری اشعار و ترانه ها ساده است و به راحتی در ذهن حک می شود.
ارایه تاییدیه: در این روش از یک منبع دوستی داشتنی و قابل اعتماد برای تایید کالا استفاده می شود. دراین خصوص هم از افراد شهیر و هم افراد غیرمشهور می توان استفاده کرد. البته بینندگان بیشتر تحت تاثیر افراد مشهور قرار می گیرند.
داستان گویی: در این تکنیک، بخش گفتاری بر روی تبلیغ خوانده می شود و گوینده مشهود نیست.
مستندات علمی: در این شیوه مدارک مستند یا تحقیقاتی ارایه می شود که نشان می دهد مارکهای کالای موضوع آگهی نسبت به یک مارک یا چند مارک تجاری دیگر بهتر است، یا بیشتر مورد پسنده واقع شده است.
تبلیغ دوتکه: در این شیوه دو تبلیغ به هم مرتبط از یک شرکت (معمولاَ هر کدام ۱۵ ثانیه) که یک خط متصل عقیده ای را دنبال می کند طراحی می شود و هنگام پخش از تلویزیون در بین این دو تبلیغ یک تبلیغ کاملاَ جداگانه از محصول دیگر مربوط به شرکت دیگر پخش می گردد که هیچ ربطی به شرکت و محصول ندارد. به عبارت دیگر در این شیوه به پخش تلویزیون گوشزد می شود که نخست ۱۵ ثانیه اول از تبلیغات ما را پخش کند و سپس بعد از آن تبلیغ یک شرکت دیگر را قرار دهد و سپس بعد از آن مجدداَ قسمت دوم تبلیغ شرکت ما پخش شود.
شایستگی فنی: در این شیوه تواناییهای فنی شرکت در تولید کالا ارایه می شود. استفاده از تکنیک «شایستگی فنی» اغلب در مورد لوازم برقی به کار گرفته می شود.
نمای نزدیک: در این شیوه تلویزیون اساساَ رسانه ای برای خلق تصاویر نمای نزدیک است. نمای نزدیک می تواند مورد استفاده شرکتها، رستورانها تولید کننده انواع غذاهای پخته و نیز پیتزا فروشی ها برای نشان دادن غذاهایشان از نزیک جهت ایجاد اشتها در بیننده به کار گرفته شود.
رتوسکوپ: در این تکنیک سکانس های انیمشین و واقعی به شکل جداگانه تهیه شده و سپس دورهم ترکیب می شود. مثلاَ یک پسربچه واقعی ممکن است به نمایش درآید که در حال خوردن صبحانه است و در عین حال یک حیوان به شکل کارتون روی شانه های او در حال بالا و پایین پریدن است و با او صحبت می کند.
مقایسه: در این شیوه کالاهای شرکت خود با کالاهای شرکت رقبا مقایسه می گردد و با مقایسه یک کالا با کالای دیگر سئوالهای بیننده پاسخ داده می شود.
حل مشکل: در این شیوه جنبه مشکل گشا بودن کالا نمایش داده می شود.
فرد سخنگو: در این تکنیک ، فردی در جلوی دوربین به نمایش درمی آید و او به طور مستقیم محتوای تبلیغ را برای مخاطب بازگو می کند. فرد ممکن است مستقیماَ کالا را نشان دهد و یا بر روی تصویر در خصوص آن کالا و جنبه ها و مزایای مختلف آن صحبت کند. در این تکنیک باید توجه کرد که فرد سخنگو و ارایه کننده تبلیغ باید فردی دوستی داشتنی باشد و از نظر چهره به گونه ای باشد که اعتماد مخاطب را جلب کند. البته نباید این فرد کالا را تحت الشعاع قرار دهد. زیرا هدف ارایه کالاست نه آن فرد.
سبک زندگی: دراین شیوه مناسبت یک کالا با سبک زندگی نشان داده می شود. برای مثال یک آگهی درباره مواد لبنی همزمان با این که مردانی را در حال ورزش نشان می دهد، نقش مصرف شیر در ایجاد یک زندگی فعال و توام با سلامتی را گوشزد می کند.
برشی از زندگی روزمره: روش برشی از زندگی روزمره یک شیوه دراماتیک قدیمی است که در آن بازیگران داستانی را به نمایش می گذارند و استفاده کننده مارک کالای تبلیغی، قهرمان داستان است. بیشتر تبلیغاتی که با این تکنیک ارایه می شود در ابتدا با یک مشکل شروع می شود که در نهایت مارک کالای شرکت تبلیغی به عنوان راه حل ارایه می شود.
انیمیشن (نقاشی متحرک): یکی دیگر از شیوه های ارایه پیام، استفاده از نقاشی متحرک است که متداولترین شکل آن، ارایه آن در قالب کارتون است که در میان بچه ها مطبوع و خوشایند به نظر آید و در بین همه سنین شهرت یابد.
سریال (مجموعه تبلیغ): در این شیوه مجموعه تبلیغاتی به دنبال هم و در قالب یک مبارزه تبلیغاتی پخش می گردد و در واقع هر تبلیغ داستانی را که در تبلیغ قبل بوده است را دنبال می کند.
خیال پردازی: این سبک درباره کالا یا مصرف آن ، خیال و رویا ایجاد می کند.
حالت یا ذهنیت پردازی: در این روش، از ترکیب چند روش استفاده می شود. هدف اصلی در این روش به وجو آوردن ذهنیت و یا حالت خاصی برای کالایی است که قصد فروش آن را داریم. در واقع در این سبک در اطراف کالا حالت یا ذهنیتی ایجاد می شود نظیر زیبایی، عشق، محبت یا امنیت و آسایش و هیچ گونه سخنی به جز در قالب توصیه درباره کالا به میان نمی آید.

علیرضا تاجریان
منابع:
۱) مدیریت تبلیغات از دید بازاریابی، محمود محمدیان، تهران، حروفیه، ۱۳۸۲
۲) پیش به سوی کارآفرینی، جیمز آر. کوک، مترجم: میترا تیموری، نشر آموزه، اصفهان

نقش تبلیغات دراقتصاد





، 
 
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 16 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]

دهه های اخیر بستر تحولات عمیقی در اقتصاد جهانی بوده است و تحولاتی که نمود آن دراقتصادهای ملی و منطقهای بیش از پیش به چشم میخودر. امروز در دورانی به سر میبریم که در آناقتصاد ملی و منطقهای نیز معنایی نمییابد. حلقه رقابت در عرصه تجارت هر روز تنگتر و پیچیدهترمیشود و خلق مزیتها و تولید و فروش کالا محور فعالیتهای اقتصادی قرار میگیرد. بدون تردید آیندهاز آن کسانی خواهد بود که با درایت و تدبیر و به کارگیری مناسبترین روشها و ابزار، گوی سبقت را ازرقیبان بی شمار و قدرتمند بربایند. ما نیز اگر بخواهیم بمانیم راهی جز تجهیز و تربیت همه عوامل مؤثردر عرصههای تولید و فروش نداریم. راهی بی بازگشت را پیش رو داریم. راهی که شاید با تبیین محورهای اصلی بتوانیم شناخت کاملاز آن داشته باشیم. این محورها عبارتند از: محور اول: ایجاد بینش (attitude) و درک صحیح از مفهوم تبلیغات (advertising) و قایلشــدن تفـاوتهای اسـاسی بیـن ایـن اصطلاح بـا بــاور ســـــازی (propagand) و روابط عمــــومـــی(Public relations) و نهادینه کردن فرهنگ تبلیغات به عنوان صنعتی که باور تولید میکند. محور دوم: افزایش سطح دانش عمومی (knowledge) در زمینه تبلیغات با بهرهگیری ازسیستمهای آموزشی مدرن و به روز از یک سو و تعریف ساختار یک نظام آموزشی برای تربیت نیروهایمتخصص، مجهز به دانش روز ساماندهی افکار عمومی. محور سوم: تعریف یک نظام اجرایی برای شفاف سازی شیوههای اجرایی و شناسایی گروههایحرفهای و تعیین پارامترهای مشخص برای تمایز آنان با گروههای غیر حرفهای فعال در عرصه های تبلیغاتی.

منبع:سایت آفتابپ

نقش تبلیغات دراقتصاد





، 
 
نوشته شده در تاريخ دوشنبه 15 فروردین 1390  توسط [ra:post_author_name]
(تعداد کل صفحات:3)      1   2   3